:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

634 - بآرون

شنبه, ۵ دی ۱۳۹۴، ۱۲:۵۱ ق.ظ

دیشب شب تآ صُبح بآرون زد .. صبح هم ادامه داشت تا ظهر .. قبلِ ظهر با خواهرم رفتیم بیرون تا مغازه . اون برگشت ، من رفتم قدم زنی زیرِ بآرون .. جمعه بود کلا خلوت بود .. هوا خوب بود ..

جمعه ها اغلب روزی خوبی نمیشه . اما امروز خیلی سخت نگذشت اما خوب هَم نبود . حسام بهم گفت 2 تا GF دارم ، باید 4 تآ داشته باشم . بعد گفت وقتی دوستِ خیآبونی میگیری پآیِ sx هم میآد وسط .. اما قول دادم بات بمونم ، باهات خوبم .. اما دوستِ معمولی .. الان دیگه میدونم اونآرو دوست داره ، به اونا میگه بغل ، دوسِت دارم .. من نآبودشدنی همون شب نآبود شدم . مثلِ این بود کِ منو بُرد بالا بعد پرتم کرد پآیین .. شآید میخواد منُ حرص بده ، یادمه میگفت GF بازی و اینآ از سرِ من گذشتِ .. نمیدونم اما با حرفاش چِ راست چِ دروغ حس کردم لاشی ِ :) یادمه حتی گفت میخوام کاری کنم ازم بدت بیآد تآ خودت بیخیال بشی .. گفتم اینآ رو هم عمدا میگی گفت نَ .. عصر زنگ زد ج ندادم ، گفتم زنگ نزن ، گفت اصن بیآ عصر ببینمت ، تو هم دوستمی دیگه . گفتم نَ . شمارمُ پآک کن .. فقط PM . مثِ قبل .. عصبی شده بود ، گفت دیگه کاری باهآت ندارم ..

به روحی در مورد اددلیستام گفتم بحثمون شد . گفتم اگه منُ با اددلیستآم ببینی چیکار میکنی ؟ گفت شآید کتک کاری بشه با طرفـ . میگفت من غیرتمُ نمیتونم بذارم کنار واسه کسی کِ دوستش دارم . بحثمون شد . گفتم من دوس ندارم به کسی جواب پس بدم ، گفتم من از اون دخترآ نیستم هرکس چیزی گفت سریع بگم چشم و حرف گوش بدم ، گفتم من از محدودیت متنفرم . نمیخوام آزادی ـمُ از دست بدم .. هرکاری بخوام میکنم ! نمیخوام بشیم مثِ BF GF .. قرار شد فردا همُ ببینیم در این مورد صحبت کنم . قسم خورد خیلی تا قبول کردم . وگرنه نظرم اینه کِ یکم فاصلمون بیشتر بشه بهتره .. کلاس ـَم کِ تموم شده اما خُب مثلا میرم کلاس . شب دوباره خوب شدیم با هَم .. گفت چمران آشِ کآرده بخوریم یا مثلا لبو .. گفتم نَ ، هیچی نمیخوام . گفت دختره یِ کم خرج :| روحی اینجور کِ نشون میده یِ پسرِ حساسِ شبیه ِ دختـرآ ! گریه میکنه ، قسم میخوره بمون ، تو رو خدآ ، بری میشکنم و اینآ .. واسه همینآ از وابستگی ـش میترسـم .. " کلیک " احتمالا یِ روز میخندم به این حرفآش .. :) همیشه بوده از این حرفآ و رابطه تموم شده ..

به نظرم هیچوقت با کسی کِ دوستش داریـن آهنگ هآیِ خاصی گوش ندیـن ، آهنگ هآیِ خز گوش بدیـن بهتـره .. هیچوقت نذاریـن روتون یِ اسم خاصی بذاره مثِ جوجه :| کلِ شهرُ نگردیـن بآهآش ، فقط چنـدتا جآ بریـد .. یِ روز تموم میشه و همش میشه عذاب ..

کآش یکی زیرِ زندگیم مینوشت چند مآه بعد .. دوس دارم داد بزنم ، داد بزنم و بالا بیآرم ، خون بالا بیارم ..

  • Setare

دوست

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">