:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «یورو» ثبت شده است

یکشنبه شب ،  فَرانسه ، پُرتغآل . مصدومیتِ زودهنگامِ کریس ، اشکآش ، بُهـت و بغضِ مآ ! اون پروانه رویِ ابروهـآش .. حمله یِ ایرانیـا به صفحه یِ پآیــِت :)) . تعویضِ کریستین . گلِ دقیقه 109 ، Eder .. جیغ و شوک و هووورآاا .. :)) قهرمآنیِ پُـرتغـال در یـورو 2016 ! pepe بهتریـن بازیکُن میـدان :) گریزمـآن رو دوس داشتم و با 6 گُل بهتریـن بازیکـن یـورو شُد .. تیکه یِ عادل فردوسی پور کِ گفت : پس با شیش تا مُساوی و بدون رونالـدو هم میشه جام بُرد :))

جزوِ شبآیِ خاطره انگیزِ فوتبـالیِ مَن بود . مثِ فینالِ جآم جهآنی 2006 ، مثِ قهرمانی Man utd سال 2008 ، مث ِ دهمین قهرمآنی رئـال تویِ چمپیونزلیگ تموم شُدنِ یـورو واسم یکم سَختِ .. با اینکه ویـژه برنامشون خوب نبـود ، آهنگ هآ خوب نبـود ، مسابقشون خوب نبـود و با کاسِه یِ گدایی واسِه تیم ملی ما رو به *ـآ دادن .. اما حآلا حُـدود 1 مـآه مونـده تآ بازی هایِ لیگ ِ جزیـره انگلیس

حال ـَم خوب شُد و دیگه دکتـر و آزمآیش نرفتـم . خواهرزادم الان حدود 11 ماهشه . خوشگل و باهـوش شُده . به من هَم زیآد میخنـده ، به مامان و بابام هَم وابستـه شُده .. وقتی میبینه میخوایـم بریم بیـرون گریه میکنه میگه من ـَم ببریـن :)) بابا ، اِگ ، تآخ ماخ ، داگ اینـا رو میگه ، خوشمزه شده .. وسایل ـامُ نمیدم بهش ، حساسم روشون امـآ میگن وقتی بزرگ شد بـا تو خیلی خوب میشه !!

دیـروز با حسام سَرد برخورد کردم ، میدونین ، خستـه شدم دیگه ازش .. دچآر دوگانگی اَم .. گفتم خُب کِی بریم جوجه رنگی بخریـم ، گفت به موقعش . منم گفتـم اُکی ، بای . تعجب کرد منم گفتـم خسته ـَم کردی .. اگه نمیای مَرد باش بگو نمیـآم . ظهـر زنگ زد ، 2 دقیقه . گفـت جایی کار داره ، و باز الکی گفت بریـم جوجه رنگی بخریـم الان ! ( وسطِ ظهر :| ) در صورتی کِ داشت جآیی میرفـت . گفت عَصـر ، گفتم با بابام جآیی هستم .  - خُب منم میآم ، دخترش کِ مآ رو پسنـدیـده ببینیم نظرِ اون چیِ :| بعد هَم زود خدافظی کرد ..  میدونه ازش دلخورَم .

بچه های ِ Gp جُفت جُفت شدن ، یکیشون قرار بود بیاد بریم دور دور دوپس دوپس و من نمیدونستم با کسی تویِ گروه  ok هست . حسِ بَدی پیـدا کردم .. اینکه یهـو دلخوشی ـت از بیـن بره سختِ . left دادم و گفتم حسِ خوبی به گروه ندارم . 2 بار " آ " ادد ـَم کرد . فعلا مونـدم . فردا میخوان برن بیـرون و میخوان منُ هَم راضی کنن کِ برم . برم کِ چی ببینـم جُفت جُفت دَست تو دَستِ هَم هستیـن جُز 1-2 نفـر ؟ ببینم هوایِ هَمُ داریـن ؟

گریه هآم دوباره شُروع شُدن ، دیشب .. ! دلم میخواست " ک " میومَد بیـرون یا حسام ، دلم یِ روز ِ خوب میخواد ، کِ دوباره بیام با ذوق و شوق به " جیگرم " ( دُختر ) پیام بدم و واسَش تعریـف کنم ..

  باز هَم میگم ، اینکه میگن خوابِ زن چپِ ، منظـور ظَـنِ ! نَ زنِ مونث و انسآن .

  نشستم خاطرات ـَمُ خوندم ، اون روزا کِ حسام اومَد سرِ قـرار :)

  تلگرام ریپـورت بودم delete acount زدم ، از اول اومدَم ، ریپورت ـَم برداشته شُد .

  یِ سری آهنگ ـآ هستن کِ مسیر یونی گوش میدادم ، الان میگوشم یِ جوری دلَم میگیره کِ میخوام زمینُ گاز بزنم :(

  • Setare

حالم یه ذره بهتـره . نوسان داره ، .. از تعطیـلات متنفـرم . بهم سخت میگذره هَمیشه ! میرم تا کی نمیدونم .. بعد از تعطیلات هَم میخوام برم دکتـر و آزمآیش . از اونجآیی کِ خونمـون دیجیتآل نمیگیـره . فکرِ فوتبـال داره عصبیم میکنه . شدید .. گفتن از ماهـواره فقط پخش نمیشه . اونجا آنتـن معمولی ـمـون به راهِ .. کآش بازیِ اول اغلن فرانسه - آلمان بود ، کمتر نگران بودم . اگه ولـز - پرتغـال رو ندیدم خودم رو جِـر میدم :) :| دوستم دوتا شبکه خارجی مُعرفی کرده کِ یـورو رو پخش میکنن .. خدایا اعصابم گنـد زده نشه مِرسی .. بابا اینآ نـت دارن یکم اما مودم ـشون wifi نیست ، شایـد مودم ُ از اینجآ ببرم اونجآ ..

عصـر ، رفتم قدم زنی .. هَنـدزفری به گوش نشستم ایستگآه رفـت و آمَـد ماشیـن هآ رو میدیـدم و غروبِ خورشیـد رو .. دپِ دپ ِ بودم .. سرم یِ جوری بود .. دو سه روزی هست سرم یِ جوری شده .. سَردرد ؟ فشار ؟ سنگینی .. نمیدونم .. بی حال ـَم ..

گریه ـَم میاد یکم . دوست دارم داد بزنم .. ولی چِ فایـده ..

بچه های ِ GP تلگرام بچه هایِ خوبیـن .. یکیشـون اون روز میگفت خواستی بـری بگردی بگوو بهم . ولی خُـب من سختمـِه ازش دَرخواست کنم .. کآش خودش میگفـت یِ موقع .

چند روز پیش رفتـم ستآره بالاخره ساعـت خریـدم .. " کلیک " یِ پسَر جوونی بود یکم سخت ـم بود اما شُد .. دیروزم لاکِ سفیـد ..

هَم عصبی ـَم ؛ هَم خواب ـَم میآد .. شب بخیر تا کِی نمیدونم ..

  • Setare

تآبستون 95 شروع شُد .. 3 ماهِ خُنثی مثِ تمام تابستون ـایِ مَن . جُدا از پآرسال کِ مریض بودم . 1-2 روز اخیر مشکلی نداشتـم . صُبح هآ کسل ـَم .. شبا خواب ـَم میاد به خاطر فوتبـال دوست ندارم بخواب ـَم .

حسام سرِ یِ عکس با سیگار کِ داشتم ، دَعوام کرد . منم گفتم دِکوری ِ .. حرفایی زد از رو عصبانیـت .. گفت نباید حتی بهش فکر کُنی .. بگو ببخشید و این حرفآ ، منم ازش خواستم بابـت اینکه قرار گذاشت و کنسل ـِش کرد عُذرخواهی کنه ، گفت خُ معذرت میخوام :)

دلم میخواست این توانایی رو داشتم صُبح زود میرفتم بیـرون ، هوایِ خوب تنفس میکردم .. عصر میخواستم برم قدم زنی .. همون یِ نفر کِ پست قبل گفتم و همُ مجتمع دیدیم " س " .. گفت منم میآم ، حوصله ـمون سَر رفته بود .. قبـول کردم بالاخره .. مثلِ یِ دوستِ معمولی میبینمش .. نمیدونم اون حس داره یا نَ ! ذوق و شوقی واسش ندارم اما از تنهایی قدم زدن بهتـره .. سر چهآرراه رسیدیم به هَم .. کلی قدم زدیـم . تیکه اول مسیر خیلی ساکـت بودیم ، گفت از دفعه قبل ساکت تر شُدی .. خسته شده بودم .. پسرِ مودبی به نظر میرسید .. البته تا الان .. :) جاهایی کِ راه نبود ، تعآرفــ میکرد .. موتور رَد میشُد گفت بیـآ اینطرفــ .. و به نظرم هیـز نبود .. دفعه پیش هَم واسه هَردمون آب معدنی گرفـت با لیـوان . واسَم ریخـت تو لیوان و بهم داد .. خوبیش اینه کِ تا حُدودی جریـانِ منُ میدونه و از این بابـت عذاب وجـدان نمیگیرم ..

چی میشُد حسام اینقدر واسه بیـرون رفتـن پـایـه بود ؟ :( همش دُعآ میکنم قرار بذاره و کنسل نکنِه ، همُ ببینیم . میترسم بمیرم یا از اینجآ برم و نبینمِـش .. / کآش وقـت هایی کِ تو خیـابون بُغض میکنم ، خودتُ سریـع میرسونـدی ..

حس میکنم اخیـرا هیچ ذوقی نداشتم .. تنها قسمتِ خوبِ این روزهآ یورو 2016 هست کِ اونم باب ِ میلَم پیش نمیـره ! مثِ انگلیس و پرتغـال .. دل ـَم یِ قـرار میخواد کِ واسش ذوق داشته باشم . مثِ حسام ، مثِ مغآزه دار ، مثِ اون روز " آ  " .. دلم میخواد وقتی تنهـایی میـرم بیـرون گریه ـَم نگیـره ، بُغض نکنم ، حَسرت نخورم ..

حواس پَـرت شدم و کم حافظـِه .. بدونِ تمرکـز .. حتی شده یادم میره شبِ گذشته مثلا انگلیس با کجآ بازی داشت !! دلم برایِ دورانِ دانشگاه ـَم یِ ذره شُده .. بعدِ تآبستون ـا یِ دلخوشی بود .. کِ اونم از مهر دیگه خبـری نیست :(

  jimi ، دوستِ تانگویی بود .. آوردمش لاین ، شاید صَمیمی تر شدیم !

  • Setare