:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

715

شنبه, ۶ آذر ۱۳۹۵، ۱۱:۱۲ ب.ظ

قرار بود آخرِ هفتـ ه کلا بـارون بیآد . کلی ذوق کرده بودم ، آخر هفتـ ه شُد دیدم آب و هوایِ گوشیم هِی دست دست میکنه ! آخرشم 3-4 روز ابری بود با یِ ذره بـآرون . دقیقا حس میکردی داره زور میزنه تآ بارون بده بهمون . مُزخرفــ بود :) فردا احتمالا آفتاب بزنه بیـرون ..

روزام شُده تکراری و فکرم همَش شده ه . ا . ن . ی .. صُبح ، ظهر ، شب . هِی آنلاین بودنشُ چک میکنم همش آنلاینِ . اما میگن میشه طرف آنلاین نباشه بزنه آنلاین ، همش میگم چیکار میکنه ، تو چِ حالی ِ ، حقیقتا دل ـَم میخواست پیشم می بود . ازش پرسیدم کِ تو کسی رو دوس داری ؟  - الان ؟ - هوم   - آره    - هوم خوش به حالش ، خب پس نگو Gf نـدارم   - Gf ِ من نیست ، گفتی کسی رو دوس داری گفتم آره .. . / نمیدونم چِ حالی بودم ، دلم میخواست یِ رویا بود و اونی کِ میگه مَن بودم . دخترِ دیگه کلی از این فکرا میکنهـ .. شاید جدا خُل شدم .. بعضی وقتا با بی محلی هآش حالم خیلی بد میشد ، بعد باز خوب میشدیـم . روال ادامه داشت .. بهش گفتم تو بهتریـن دوستمی .. تویِ احساس مثِ بچه هایِ 15 سالم !

یِ روز عَصر بـود، حالم گرفتـ ه بود . هوا ابری ، تاریک ، دلگیـر ، باد و سُکوت . گفتم دل ـَم گرفته زنگ بزن و .. با اینکه مَغرورم و چنین چیزی نمیگم اغلب . گفت سَرِکارم . یعنی حتی 2 دقیقه وقت نداشتی ؟ فقط ادعاش میشه رفیقیم و میخواستیم تا هَمیشه دوست بمونیم !! خیلی ناراحت شُدم جدی . فحش میدادم تو دل ـَم .. دستم ُ کوبونـدم دیـوار ، قرمـز شده بود .. هر بار کِ میخوام 2-3 روز جواب ـِشُ ندم . یِ جورِ خاصی پیام میده کِ دلَـم نمیاد . یا برعکسِ هَمیشه خودش پیام میده . اصلا انگار میدونـ ه ، یا ذهنمُ میخونه ! اون - قهری ؟؟ دوس جون ؟؟   - یِ خورده  -  اِ ، چِ جوجویِ بی رحمی ، ندیـده بودم . بیا بغل ـَم .. و مَن دوباره خر میشم :) گفتم جبـران کُن و .. گفت چیکار کنـم ؟ گفتم این ماه بیا شیـراز .. گفت میام ، قول .. اما مَن دیگه تا عمَلی نشه باور نمیکنم .. 

دیشب با یکی دعوام شُد ، میگفت اخلاق ـِت بده ، واسه هَمین پسرا فراری ـَن . عصبی شدم گفتم خفه شو ، بای .. اغلب بَد دهن نیستم اما شُد دیگه .. به اون گفتم کِ . مَن اخلاقم بَده ؟ گفت - نَ تو بهترین دوستَمی ، خیلی ـَم دوست داشتنی ای ولی یه کوچولو بعضی موقع هآ غُر میزنی .. بعدش دلم خواست به اون یارو ف ا ک بدم :)

دیشب گفت حوصله نداره ، منم خواب ـَم نبُرد ، صُبح زود بیدار شدم از خواب .. دیگه خوابم نبرد یا چرت و پرت می دیدم ! میخواستم برم ارم . هِی 7 پاشو ، 7:30 ! 8 ! 8:30 :| بالاخره رفتـم . سَرد بود یکم اما نَ اونطوری کِ دختـرا تو بوت خودشونو خفه کرده بودن :| حال به هَم زنـآ :| برف و کولاک نشده کِ :| یه ذره بارون بوده فقط :|

هنوز برگ هآآ کامل نریخت ِ . خورد تو ذوق ـَم . مُزاحم هَم داشتم کِ دیگه مُهم نیست ..

امروز عجیب بود . حس میکردم غریب ـَم تو شهر .. رسیدم خونه پیام دادم بهش کِ : آقا گرگه کجایی ؟ گفت مُرده ! کُپ کردم از حَرف ـِش ! گفتم خدا نکنه .. اتفاقی افتاده ؟ گفت . حوصلـ ه ندارم ، چند روز بعدا حرف می زنیـم ، ساری ♥ ! نفهمیدم چِش بود ! بعدش .. دیشب بعدِ اون اتفاق این آواتارم بود " کلیک " الان دیدم اونم همینُ گذاشتـ ه ! و قطعا یه اتفاقی افتاده ریخته به هَم ! رفتم pv ـش نوشتم : خودَم هواتُ دارم ☺️ اون - ❤️❤️ منم هوایِ تو رو ..  / عاشقانه شُد نَ ؟ :))

دل ـَم میخواد بهش بگم .. ببین عَزیـزم من دوستِتَم ..و میتونی بهم اعتماد کُنی ، مُشکلی چیـزی پیش اومده بهم بگو . پس مَن به چِ دَرد میخورم ! اغلن کاری کِ ازم برمیاد اینه کِ گوش بدَم بهت ، بگم کِ همه چی دُرست میشِه ، هَمون طور کِ تو تـویِ ناراحتیام بودی . منم هستم . باهام درد و دل کُن .. اما خُب .. چه میشه کرد ، شب بهم گفت خسته و عصبی و بی حال و بی حوصله ـست ، گفت کسی اذیتش نکرده ، خودش خودشُ اذیت کرده ! من کِ نفهمیدم چی شُدهـ .. :( یِ ترسی هَم دارم .. کِ اینا بهونه باشهـ :( نَ فکر نکنم ...

یِ دوست جدید پیدا کردم . dj ـه .. از شانسِ منم 206 داره و ماشینِ شاسی بلند جدیدشونم تو راه ِ !! اما خُب میگفت میخوام مالِ من باشی ، فکرت .. میگفت اگه با مَن باشی ، مالِ من باشی .. رانندگی هَم خودم یادت میدم .. می گفت بخوای هَم dj یادت میدم ، گفته بودم دوس دارم :) میگفت هر جا پول کم داشتی بگو بهم :) روزایِ اول مُخ زنی پسرا اینطوری ـَن :))) گفت هیچوقت تنها سیگار نکش ، به خودم بگو .. گفتم رَد بدیم ، گفت باشِه ! اما الکی یِ چی گفتم :| مَن بهش گفتم فکرم جایِ دیگه ـست .. قرار شُد هم ُ ببینیم صُحبت کنیم . شاید 3شنبه ؛ یا یِ روزِ دیگه ..

   خیلی حرف داشتم اما دیگه همش منتهی میشه به ه . ا . ن . ی ! خواب ـَم میاد .. کاش اوضاع مثِ هر شب بود . پیشم باش ، استیکرآ ، شب بخیر هآ ..

  • Setare

ارم

بارون

دوست

نظرات  (۲)

  • آقای سر به هوا ...
  • هیچی دیگه DJ هم شدی رفت :))
    ولی خداییش چقدر دیالوگ های ما پسرها شبیه همه دریغ از یه ذره خلاقیت :))
    مال من بشی فلان بشی :))
    من اگه دختر بودم به هیچ پسری اعتماد نمیکردم :||||
    هیچوقت تنها نکش راست میگه با خانواده دور هم بکشین :دی
    پاسخ:
    نَ بابا :)) نوجوون کِ بودم خیلی دوس داشتم :))
    آره ولی بعضیآ چرب زبون تر !
    آدم فقط مالِ خودشه :|
    خوب کاری میکردی :))
    :دی
    ستاره دی جی میشود. دی دی دی دینـــ
    من از جانب آب و هوای جهانی عذر میخوارم همچی نوشته بود چهار روز بارونی گفتم الان شیراز میره تو آب :|

    پاسخ:
    جووونز :|
    خواهش میکنم :)) آره والا :|

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">