:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

841 - چهره

چهارشنبه, ۱۷ آذر ۱۴۰۰، ۰۲:۳۹ ب.ظ

بعد از مُدت های زیادی دارم مینویسم. از زمستان پارسال تا الان .. ! پاییز امسال هنوز بارونی نیامده. خشک و خسته کننده و غم انگیز. هوای نیمه ابری. هوا چند روزی است واقعا سرد شده. اتفاق های خیلی خاصی نیفتادند. با افرادی آشنا شدم و بعد آنها نیز رفتند و دوباره گریه ها و حس هایِ تکراری .. حس های بیخود بودن و ... اردیبهشت که روز تولدم در پارک بودیم. و "ح" آمده بود. یک کادو و شکلات آورده بود. و همان هدیه ها بعد از 2-3 روز گذاشتم ته کمد و حتی هنوز شکلات ها را نخوردم. چون رفت .. چون دلم گرفت. چون خشم داشتم .. و به شکل بدی هم رفت. نه توضیحی و نه جوابی .. بالاخره در یک اَپ به حرف آمد ! آن بلاتکلیفی خودش زجر بود. و همینطور 2-3 نفر بعدی آمدند و رفتند. بیخود و بی جهت :) شهریور و مهر واکسن هایِ کرونا رو زدم . و اغلب اوقات خانه بودم . گاهی فقط با دوستم بیرون میرفتیم.

چیزی که باعث شد دوباره بنویسم خبر ثبت نام در کلاس طراحی چهره بود. یکشنبه شروع کردم. هفته ای 1 جلسه میروم و حدود 294 تومان! هفته ای 2 جلسه گرون تر بود. هنوز هم گران است. هرچند من از طراحی و سایه زدن بیزارم اما آموزش طراحی چهره اینطوری شروع میشه . استاد خودم صُبح ها نیست و فقط نیز تکنیک ها را کار میکند برای همین استاد من جدید است و حس خوبی ندارم. مخصوصا که دلم برایِ استادِ خودم تنگ شُده. صُبح یکشنبه جای صدا و شوخی هاش خالی بود. در کل ارتباطم با استاد خودم بهتر بود. شاید به مرور به استاد جدید عادت کنم. و اما .. به نظر میاد آقایون هم وارد آموزشگاه میشوند! قبلا نبودن . یک پسر که نقاشی و طراحی بود . یک پسر و استادش که در یک کلاس جدا آموزش عکاسی بودند. با پسری آشنا شدم که کافه دارد . اصرار داشت که برم کافه . با دوستم یه عصر رفتیم . سرد بود . و طبق معمول من گفتم قصد رابطه ندارم. بله واقعا علاقه ای به رابطه ندارم. کافه اش را چند ماهه باز کرده و شاید چون من خودم دلم میخواست کافه داشته باشم برام جالب بود. اما همون هم هر روز داره رفتارش تغییر میکنه. اوایل در حال مخ زنی و بعد دیگه هیچی براشون مهم نیست. از مزیت های پسر بودن همینه :)

بیشتر اوقات را روی تخت ام ! و همچنان بازی Rise of kingdom را بازی میکنم. تنبل ام حتی برای فیلم دیدن . دیگر حتی مثل گذشته فوتبال ها رو هم نمیبینم. انگار دیگر حوصله ندارم. انگار هیچی مثل گذشته ها نیست . چیز زیادی یادم نمیاد برای نوشتن ..

  قالب قبلی ام هم خراب شد ..

  همچنان منتظر هَستم ..

  • Setare

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">