:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زندگی» ثبت شده است

مَن چنـد روزه دل ـَم گرفـتِ . یا حس ـِش نیست یا بُغض دارم یا میشه گریه . دیشب خواب نداشتـم .. از آدمآ مُتنفـر شُدم باز . آدمآ فقط حرفـ میزنن ، حرفــ .. امیـدِ واهی میـدن ، دلخوشی هایِ الکی ، تو بآور نکُـن ، وقتـش کِ شُـد جآ میزنن .. ! همه اولش میگن تو خیلی خوبی، بشنـو و بآور نکـُن!

الان کدوم یکی از آددلیستآم به حرفآشون عَمل کردن ؟ میدونی چنـد نفـر گفتـن میریـم جوجه رنگی میخریـم ؟ میدونی چقـدر قرارِ کنسل شُده دارم ؟ خُب طرفـ ماشین داره اما میگه اون جآ دوره ، نمیام ! خُب به ت*مم :) میدونیـن حسام چنـد بار با کنسل کردنِ قرار دلم رو شکونـد ؟ دنیآ دارِ مکافاتِ عزیـزم .

آره به نظر میآد دورم شلوغه و همِه هستن ، اما اصلِ قضیه اینِ کِ تنهایی آدمُ خیلی اذیـت میکنه :) میری بیـرون قدم بزنی دختر پسرایِ جوون میبینی ، ماشیـن ، پیآده رو ، لبآشون خنـدون .. گنـد میزنن به حالـت و برمیگردی خونه ..

دل ـَم میخواد داد بزنـم .. بگم منم هستـم ، منم آدمَم ، منم دِل دارم . خُب واقعا چی میشه گفت به خانواده ای کِ نذاشتـن مَن دوست پیـدا کنم ؟ بایـد الان لعنـت فرستـآد بهـشـون . میگن خُدا همش میگه احتـرام به پدر و مآدر . نمیدونم چـرا هیچ جآ طرف ِ مآ رو نگرفته . الان خانواده ای کِ گند زدن به زندگی و سرنوشـتِ من همینطوری راحـت بمونـَن ؟ همین ـَم بی عدالتی ِ .. :) خدا بآیـد میگفت اگه پـول نـدارین بچه نـیـآرین . الان کی جوابگـوِ منه ؟ کلی علایـق و کارهایی کِ دوست داشتـم مُـرد رفـت زیـرِ خآک .. یِ سری هآشونم چون خجالتی بودَم رفـت زیـرِ خآک .

تآ کِی باید همه چی رو با گریه بگـذرون ـَم .. همه چیز خنثی ، سکون . زندگیِ یِ آدم 23 ساله بایـد اینطوری باشه ؟ حتی یِ دوست نداره کِ ببینه حالت خرابه ، بگه میآم بریـم بیـرون . تو زندگیـم به هیچی نرسیدم ، زندگیِ شما هَم به این گ*وهی هَسـت ؟

   یکی از دوستآیِ دورانِ راهنمایی ـمُ توی اینستآگرام دیدم .. :) مَن خیلی ـآ رو خوب یآدم مونـدهـ .. ، اما کی یِ دُختره آروم ، کِ حَرفـ نمیزد رو یادش ِ ؟؟  :)

  • Setare
447
چقدر ایـن زندگی افتضآح شُدهـ .. مَن کِ اینطوری نبودَم .. می مُردَم واسِه تک تک بازی های ِ جآم جهانی :( الان همش شُدهـ گریِه و هر سال ـَم بدتـر میشِه:(خب مگِ مَن نمیخواستَم بیام اینجا خوش باشَم پس چِه مرگِته تـو دختـر ؟ چرا داری همینجـور اَشک میریـزی ..:(کآش سعیـد نرفـته بود سر کآر و همیشِه آنلایـن میشُد و مَـن ُ کلی میخندونـد و نمیذاشـت گریه کنَم .. بدون ِ هیچ منتی .. حتی یه بـار سرم منت نذاشـت :( هیچ توقعی ازَم نداشـت .. امشب کِ بایـد زل بزنم به جام جهانی تآ بعد عذاب وجدان نگیرَم کِ چرا از دسـت دادَم بازی ُ ..
مَننبایـَداز هیچکس توقع داشتِه باشم مـنُ تحمل کنِه .. نبایـد از ع.ر بخوام ایـن کآر ُ کنِه .. حتی اگ ِ بگه اجباری کآری ُ نمیکنِه .. مَن نبایـَد با کسی درد و دل کنَم .. بآیـَد همونطور کِ اشکام میریزهـ شکلک های خندهـ بذارَم .. تو بایـَد خودت ، خودت ُ آروم کنی .. کِی اینـآ رو یآد میگیری دخـتـر ؟ چـرا نمیتونی آخِه ؟:(یادت ِ اون شبـآ ماه ُ نگاه میکردی اینقـدر گریه میکردی نفس ـت بند میومَد ؛ نـت نداشتی ، اون موقع چیکآر میکردی ؟ مث ِ همون موقع باش :( کآش میتونستَم خودم ُخلاصکنَم:'(   "کلیک"

پی نوشت :آلمان - برزیل .. / مُتنفرم ازت آلمآن ..

tags:،،
  • Setare