گاهی اوقات ببخشیـد ِ آدمآ به دَرد عَمه ـشون میخورهـ تآ وقتی جُبـران نشِه .. گآهی هَم واقعـآ ببخشیـد نمیتونه دردی کِ ایجـاد شُدهـ و تکسیــن بدهـ .. ایـن چنـد روز فقط بـُغـض بودهـ و گریـه .. شب هآی نآ آروم .. هَمیـن .. روزایی کِ دلَـم میخواسـت با یه نـفـر صُحبـت کنَم و یآ دوبارهـ بهش
یآدآوری
کنَم کِ چقدر نآراحـت ـَم ازش وَلی .. ، .. ضعف کردَم ، دستآم می لرزهـ و راضی ـَم به یه لیـوان قهـوه کِ میدونم یکمی آروم ـم میکنِه .. بآید خودم ُ به یه چیزی وابستـه کنَم ، آهنگ هآم .. مث ِ بعد از ظهـر کِ بی توجـه به هَمه چیـز با آهنـگ های زدبـازی و بنیـآمیـن و بقیـه هَمخـوآنـی میکردَم ، تآ ایـنکه دیگ ِ فکم خستِـهـ شـُد ..
:)
از رُمـآن خونـدن و فیلم هم میترسـم ، همیشِه یه قمست هایی ـش هَسـت کِ بتونه اشک ِ مَن ُ در بیآرهـ .. ! ایـن تآبستـون هَم مث ِ قبل میشِـه یه
تآبستـون ِ تکراری ِ غمگیـن
!
شمارهـ 8 دوست داشتنـی ِ فوتبالمـون "کلیک" خُداحافظی کَرد .. چقدر دوست داشتنی ِ ایشون .. نامِه ی خداحافـظی ـش ُ کِ خوندَم چشام خیـس شُد ، تمام دوران ِ فوتبـالی کِ ازش به خاطر داشتَم جلوی چشمـام رَد شُـد :(
بُغض داشتَم ، دَستآم می لرزیـد ، شآیـد خوب بود واسَم ایـن "کلیک" از روی ِ ایـن "کلیک" ، میدونَم اصَـن مزخرفــِ .. :)