...... !
چهارشنبه, ۶ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۹:۱۷ ق.ظ
امروز تعطیلــــه . دلـــــم خیلی گرفتــــه.
دوشنبـــه و سه شنبه حوصله دانشــــگاه نداشتم . نفهمیدمـــ چه جوری گذشـــت. استاد روانیـــه (حسابداری) یکمــــی بهتر شده بود.
از هفته دیگه میـــان ترمامون شروع میشـــه
. 13 ام امتحان اندیشه اسلامـــی داریم که خیلی همـــ زیاده.
..نمی دونم واقعا با این حال روحی بد چه طوری بخونم.
از فکر تغییر رشـــته اومدمـــ بیرون...
دیشب هم شب خوبـــی بود چون بارســــا سوراخ شد
...حذف شــد.
.محــــو شد...آســــفالت شد
امشبم ایشالله رئــــال می بره و میره بالا و قهرمـــــان میشه
من که 1هفته قبل و بعد تولـــدم داغونمـــ..حتی احتمال خودکشــــی ام
میشه 95%....دیگه 23 ساعت دلمـــ گریه می خواد.
کاش 11ام بمــــیرم و تمامــــ
احســــاس می کنم خیلی ها ازم دور شدن و دوســـت داشتن هــــا دروغه.
فکر که می کنم می بینم از وقتی خواهرمــــ ازدواج کرده بدتر شدم...
شاید این چند روز تعطـــیل خواهر دیگم بیاد خونــــه . یکمی لوس و ... است
اما خب دیگه بهتر از ســــکوته
2-3روز با یک هنـــدی اشنا شدم..
چت کردیمـــ. یک آدم معمولیــــه و تا الان ندیدم هدفــــی داشته باشه.
طبق گفته اش 70% هندی ها انگلیســــی می حرفن و الانم اونجا گرمــــه.خیلی صحبت کردیمـــ و خب من که انگلیسی امــ اصلا خوب نیست از دیکشـــنری استفاده کردم
در مورد فرهنــــگ و ... صحبت کردیم جالــــب بود.
هه علــــی ناراحت شده می گه مختو نزنه...دیگه میری با ناشنـــاس چت می کنی؟؟؟؟!!
عجبااااا
امیدوارم سعید زودتر مشکلاتش حل بشـــه و آرامـــش پیدا کنه...
علی چند ماه دیگه میره سربـــازی...
نموخـــام...هی خدا...میگه قول میدم همیشه دوســـتت داشته باشم حتی اگه ازدواج کردی....
حالا فهمیدم چرا گاهــــی اعصـــابش خرابه....
می گه هر کس میره سربـــازی کســــی دو که دوست داره از دست میده.....گقت قول بده قبل سربازی بیــــای ببینمت .فکر کنم بشه برومــــ. دلش نمی خواد بره . منم همینطــــور.
دلــــم تنگ شده برای قدم زدن و راه رفتن...اجازه هیــــچ کاری ندارم...خستـــه امـ
- ۹۱/۰۲/۰۶