12
هفته ی ِ اخر .. هفته ی آینده شروع امتحانات .. همچنآن قطع بودن بلاگفا و احساس غریبگی اینجآ . هی سانسور میکنم . راحت نیستم . انگار اینجآ خونه ی اصلی ـم نیست . کتآب جامعه شناسی خودمانی رو خلاصه کردم . از هر صفحه ای چند جمله بیرون آوردم . هیچ درسی رو هنوز نخوندم . میدونم پیشمون میشم و باید شروع کنم . دیشب .. بارسا قهرمان لیگ قهرمانان شد . 3 گآنه !! والیبالمون 3-2 از لهستان باخت . با اینکه اصلا مثل لیگ جهانی قبلی نیستن .. نشونه هایی که میبینم مامانم دوستم نداره ( قضیه اینکه ساعت مهمه یا بچت ) ! اینکه تا حدود 1 ماه دیگه خاله میشم و نمیدونم باید ذوق داشته باشم یا نَ .. شآید ذوقش همون موقع به وجود میاد . یه روانشناس پیدا شد که باهاش وقت بگیرم . معلوم نیس وقت و ساعتش چطور بشه ..
این گوجه سبزهایی که رسیده شدن ، اصن خوب نیستن ، انگآر آلو .. ! آها .. پسره " م " کِ افکار شوم داشت . باهاش بیرون رفتم ! تصمیم داره از ایران برِه .. خب فکر نمیکنم به این راحتی ها باشه . فکر کنم دارم نرمال میشم دوباره و میتونم بیخیالش بشم . از بین بردن حس ! شاید امروز مدیریت استراتژیک بخونم ! شایدم روش تحقیق .. شایدم بنیامین بذارم و باهاش شروع کنم به زمزمه کردن .. هوووم .. چقدر دلم برای اون زنگ زدن های 1 سال پیش تنگ شده .. اون 2-3 ساعت صحبت کردن ـآ ... اون خنده ها ، گریه ها [آقایِ کوفت] !! دیدی آدما چه زود از هم خسته میشن ؟ حسِ هیچ کاری نیس .. هر روز پوچ تر از دیروز .. (:
عزیزدل لطفا تو هم بیا مطلبم رو بخون و حتما حتما نظر بده!
عنوان مطلب: پشت پرده کدهای جاوا
لینک مطلب: http://masira.ir/index.php?newsid=129
تک تک نظر هارا بررسی می کنم و حتما بازم بهتون سر می زنم.
یاعلی