16
دو امتحان اول خوب بود . بد نشدن .. امتحآنی که ازش متنفرم پس فرداست . مدیریت استراتژیک ! پسره اومد گفت خوابتُ دیدم .. خواب دیده خونشون .. میکردیم ! معلوم نیست چه فکرایی کرده که همچین خوابی دیده ، البته بیشتر از این ازش انتظار نمیره .. پیشنهاد کرد بریم سینما که رد کردم . مسلما رد میکردم ! چرا هنوز بلاکش نکردم نمیدونم .. نمیدونم .. امشب خاطراتم رو به روم بود . " و " و بقیه ..
دختره یه زمان GF دوستِ " ح " بود . " ح " میگفت کآت کردن .. یه روز بود گفت دختره بیمارستان بود ، کلی زنگ زدم بهش ، باهاش صحبت کردم . مامانش فکر میکرد دوست پسرش ام .. همون جآ بود که قلبم بازم شکست .. همون جا بود که بهش گفتم حمید ، من التمآس میکردم بیآ بیرون ، دوستم داری باید زنگ بزنی حرف بزنیم اما دریغ .. تویِ این یکی دو سال .. هیچوقت اینکارو نکردی .. اونوقت به این دختره .. ! دختره نمیدونم شماره منو از کجا اورد لاین منو ادد کرد . خودش گفت از " ح " گرفته .. گفتم که : " کلیک " گفت GF اشه .. :) فکر نمیکردم واسم مهم باشه ، آره مهم نبود یآ شاید نیس .. ولی امان از حس هآیِ بد .. تو گفتی بعد از من با هیشکی نمیخوای باشی .. هنوز امیدوار بودی با هم باشیم اما .. نمیدونم کدومتون دروغ میگید .. فقط میدونم بازیچه بودم انگار .. انگار تمام رویاهامون پوچ بود .. بهم گفتی نمیدونم چرا واسه ی بیرون اومدن و با تو بودن هِی نمیشه اَما تو خودت نمیخواستی .. نمیخواستی .. :) امشب هم با گریه هام گذشت ..
خواب و غذام بهم ریخته .. عصبی ام این روزآ ..
- ۹۴/۰۳/۲۵