:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

22

چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۳ ب.ظ

دیشب با قُرصِ آرامبخش خوابیدَم .. نَ از اون قوی هآش . صُبح حدود 12 گذشته بود کِه چشامُ باز کردم . گوشیمُ نگاه کردم اون بالا ، کلی نوتیفیکیشن لاین ، تانگو کِ فقَ بلده اعلام دوستی هآیِ جدید بکنه و منم رد کنم .. اینستا ، تلگرام ! دیشب تویِ لاین یه نفر داشت واسم قصه میگفت ، نمیدونم چطوری حسایی کِ جایِ من میگفت رو درست میگفت ! از طرفی منُ یاد " ح " مینداخت که قرار بود کلی برنامه داشته باشیم و کآت شُد . دوس داشتم ، چون شبیه چیزایی بود که تو ذهن خودم هَم بوده هَمیشه .. یه جایی که بشه شهر رو دید .. صبح هَم گریه کردم .. دوباره شدم مثلِ قبل .. یعنی میتونه به دلیل تموم شدن ترم باشه و تنهایی و تنهایی و .. !؟؟ بلند شدم تکیه دادم دیوار و اشک هایِ آروم .. بعدش یه دوش ، شده بود 2:20 .. پیتزایِ تو یخچال و گرم کردم که خواهرم هم رسید .. اصرار کردم یه قاچ برداره تا عذاب وجدان نگیرم که تک خوری کردم . بعد .. لاک .. اما مشکی .. نمیدونم شاید واسه تنوع .. فکرِ اینکه عصر برم بیرون ، نرم بیرون ؟ کجا برم ؟ بازم تا سر کوچه و خیابون ؟ خسته کنندست .. اونم تنهایی و موزیک و مزاحمت هآ .. اما حس هآیِ بد دارم .. خیلی بد .. مدام آه میگشم هر 1 دقیقه شاید .. عادتمـه .. تویِ دلتنگی ـام همیشه دلم واسه گذشتم تنگ میشه .. اون صبح های ِ زود که توی حیاط روی تخت میخوابیدیم .. گنجشک ها .. یخ کردنِ کلمن .. اون آفتابِ صبحگاهی کِه میخورد توی آشپزخونه .. هندونه ای که عصرا بابام قاچ میکرد .. اما همیشه اینطوری نبود .. چرا هر سال کِ میگذره داره بدتر میشه ؟

  • Setare

نظرات  (۱۰)

  • Fatemeh sadatmand
  • چه جالب تو نوشته هات اصلا در باره خدا صحبتی نشد :) نه نمازی نه حرفی با خدا ( قرآن و معنی ) نه اهل بیتی ! ...

    پاسخ:
    وا .. به شُما چه مربوط .. 
  • Fatemeh sadatmand
  • خواهری میبخشی من رو ؟ من فقط نظرم رو گفتم قصد بدی نداشتم یا خودم رو برتر نشون بدم ...
    پاسخ:
    نظرتون نسبت به متن کاملا بی رَبط بود .. (:

    خواهـِش ..
  • Fatemeh sadatmand
  • بله قبول دارم
    اشتباه از طرف من بود پس بخشیدید دیگه :) ...
    مرسی خواهری ...

    پاسخ:
    اوهومـ .. (:
  • عرفـــــ ـــان
  • چقد روون مینویسین ... آدم خوشش میاد ...
    منم کلا زندگیم هر سال از پارسالش بد تره !
    نمیدونم چرا !
    پاسخ:
    مَمنـون ..
    واسِه منم همینجوره ، زندگیِ نزولی :/
  • عرفـــــ ـــان
  • شمام اگه راهی پیدا کردین برای این وضع خوشحال میشم به منم بگین ..
    پاسخ:
    من بعدِ 22 سال بعید میدونم ((: وَلی چَش .. 
  • عرفـــــ ـــان
  • مرسی ...
    اگه به سنه، پس منم بعده ۲۱ سال بعیده به نتیجه ای برسم :)
    پاسخ:
    :)
  • عرفـــــ ـــان
  • ولی در مورد تنبلی من بعضی چیزا مقطعی جواب میداد ...
    مثلا زورم میومد برم دو دقه بشینم پای کتاب درس بخونم ! ( اونم شبه امتحان )
    ولی این روش بعضی وقتا جواب میداد که خودمو گول بزنم..
    با خودم میگفتم دو دقیقه میرم پاش میشینم اگه حوصلشو نداشتم پا میشم ...
    بعضی وقتا که همون دو دقیقه رو میشستمو پا میشدمو ترفندم هیچ فایده ای نداشت :)
    ولی بعضی وقتا همینطوری ادامه میدادم یه دفعه میدیدم یک ساعته که نشستم پاش ...
    پاسخ:
    من مجبور میشم انجام میدم ، مثِ شب امتحان کِ پدرم در میاد :/
    البته من یِ زندگیِ بی هدف دارم و در انتظار پایان ممکنه واسه همین دلایل تنبلیِ من با شما فرق داشته باشه .
  • عرفـــــ ـــان
  • منتظر پایان !
    پس خوبه اون پستی که آبروم میره رو نخوندین :)
    من یک بار تا دمه پایانشم رفتم ولی جرات نکردم ...
    اتفاقا منم منتظره پایانشم !
    شاید فکر کنین دیوونه ام ولی رفته بودم دکتر از دکتره پرسیدم چطوری آدم میتونه سرطان بگیره !
    البته حالا چند روزه که نمیدونم دارم تظاهر میکنم که خوبم یا واقعا خوبم، ولی هر چی هست یکم بهترم !
    اما اصل موضوع تغییری نکرده ...
    پاسخ:
    فکر کنم خوندَم اون پستُ ..
    اِی تا حَدی فکرامون شبیه :) از اونجآیی کِ منم بدم نمی اومد سرطان بگیرم !!
    سرِ نخِ اون بهتر بودن ُ بگیر و ادامه بده .. :)
  • عرفـــــ ـــان
  • جمله آخر به کدوم قسمت اشاره داشت متوجه نشدم :)
    اگه به اون قسمت که گفتم الان بهترم بود که فکنم جو گیر شده بودم :)
    قضیه همون دو قطبی بودنه ...
    واقعا یه روز خوبم یه روز بد ...
    حالا جالبه که بینشم نیستم یا بده بده یا خوبه خوب ...
    البته خوبی ۱۰ دقیقه دووم میاره بدی ۱ هفته :)
    پاسخ:
    آره به همون اشاره داشـتـ ..
    میفهمم .. یِ بار خوب یِ بار بد با نسبت هایِ نامتوازن ! (:
  • عرفـــــ ـــان
  • میگم حالا که اینطور شد به جای این که راه تنبلی پیدا کردین خبرم کنین ...
    اگه راه سریعو بی درد پیدا کردین خبر بدین :)
    شرمنده من خیلی سریع خودمونی میشم !
    پاسخ:
    باشِه !!
    اشکالی ندارهـ کِ ..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">