28 - دوباره
دیشب هر چی التمآس میکردم خوابم نمیبرد .. شآید 1 ساعت خوابیدم یا کمتر .. امتحان نَ خوب بود نَ خیلی بد .. از صُبح غذآ نخوردم :/ بعد از امتحان یکم اومدم نت بعدش کُلی با خودم بلند بلند حرف زدم :)) خوابیدم تا 1-2 ظهر .. فقط یه امتحان مونده و بعدش الاف و بیکار .. امشب باز والیبال ، کآش هر شب والیبال داشت !
دوباره بهم پیشنهاد دوستی داد ، گفت ولی بدون *** یا هر چیز دیگِه ای ، گفت اونور رفتنش به تاخیر افتآده ! گفت کِ بریم بیرون و خوش بگذره .. درسته همون چیزیِ که میخوام ، ولی آخه خودت بگو چطور باید بهت اعتماد کنم ! من که نمیتونم فکرتُ بخونم . تو باید به خُدا اعتقاد داشته باشی .. مست نکنی اینقدر .. فکرتم پاک باشه .. ولی من بهت مطمئن نیستم ، حیف حیف .. اگر همه یِ اینآ اُکی بود میتونستم یه فکری واسه خودمون بکنم .. مَن هیچوقت شآنس نداشتم :| اونم از " ح " که هیچ کاری واسم نکرد جُز باقی گذاشتن حس هایِ بد !
سُوال : من اگه هم اینجا بنویسم و هم بلاگفا ، اعلام کپی برداری میکنه اینجآ بهم ؟ یا گوگل چی میشه مثلا ؟
- ۹۴/۰۴/۰۷