50
دیشب دیر خوابیدَم .. App هآیِ گوشیمو آپدیت کردم .. دیشب دم نوش بابونه ، امروز دم نوشِ دارچین ، الان هم زنجبیل ! پس چرآ نمیشم |: شدنش دردسرِ ، نشدنش هَم دردسرِ |: از بعدازظهر حسِ خوبی نداشتم . حالم زیاد خوب نبود .. همونطوری بودم کِ قابل بیان نیست .. مثِ تهوع ! سنگینی ! زنجبیل برای تهوع خوبه .. عصر خواستم برم یه سر به مغازه دار بزنم دیدم دیـره ، همینطوری رفتم بیرون خیابونِ اطراف قدم زدم اومدَم .. خسته شدم .. حالم یه جوری شد .. بهتر که نرفتم مغازه دار .. وقتی برگشتم خونه ، خواهرم میگفت حسم میگه با BF ـِت قرار داشتی .. منم گفتم عجب حسِ قوی ای داری ((: حالا با کدومشون بودم ؟ گفت اینُ دیگه نمیدونم ! |: هووم .. خوابم میآد .. اگه تآ چند روز آینده بهتر نشدم یا هِی خوب و بد شدم باید فکرِ متخصص جدید باشم . کاش دکتر واسم اندوسکوپی هم نوشته بود ! چطوری به بابا بگم ؟ طوری میره تویِ فکر و نگران میشِه که آدم از گفتن پشیمون میشه .. ولی من از این وضع خسته شدم ، خسته ، خسته .. دلم میخواد داد بزنم ! ): اینقدر مُتخصص عوض میکنم تا خوب بشم |: تویِ ایران اینطوری ِ ! باید 1000 تا متخصص بری تا یکیش تشخیص بده ، مرده شورشون ببره ، پول پرست هآ ! با این وضع اگه در روز 2 تا کلاس داشته باشم کِ پدرم در میآد ! نمیتونم .. خدایا یه کاری کُن .. واسه پوستم لایه بردار میزنم ، گفته روزی 5 بآر ! کی آخه یادش میمونه ؟ حوصلِه داری :|
" آ " میگفت میخواد بره شمال واسه فوتبالش ، اگه پول خوب میدن بمونه ! پس پَر .. (:
آرسنال هم 1-0 بُرد .. چلسی هم 1-2 باخت .. هاهاها .. !
- ۹۴/۰۶/۰۷