:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

590

جمعه, ۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۱۸ ب.ظ

رفته بودیم خونمون .. پنج شنبه دور هم بودیم ، ما و خواهَرم و نی نی .. لَبخند میزد ، خمیازه میکشید ، خودشو کِش میداد ذوقش میکردیم .. امروز عصر برگشتیم . همچنـان این یکی خواهرم یکم حالش بده و من خیلی خیلی زیاد نآ آرومـم .. خوابیده ، میگم شام چی ؟ میگه نمیتونم .. یادِ خودم می افتم کِ حالم بد بود البته مالِ من میکشید به سرُم و اینآ .. میگم فردا برو دکتر ، میگه دکترا تشخیص نمیدن .. خُب مالِ منم تشخیص ندادن ولی اغلن قرصی چیزی .. اصلا طاقـت ندارم دیگه .. دوس دارم گریه کنم .. خوشحال بودم کِ من خوب شدم اما حالا خواهرم ، چرا مَریضی از خونمون نمیره بیـرون ؟ :( میشه واسَش دُعآ کنین ؟ اگه آروم نباشم حالِ خودمم بَد میشه .. :( 14 مهر هَم وقتِ دکترمه بآز ..

فردا دانشگاهـ .. دوستم منُ برده تویِ گروه واتس آپ کِ فقط دوستامونن .. کِ چی ؟ کِ هماهنگ باشیم :| من خودمو با کسی هماهنگ نمیکنم :| مگر اینکه یه دونه دوستِ صمیمی باشه ! میگن فردا نرو دانشگاه . ولی من کِ میرم با کسی هَم کاری ندارم .. مغازه دار هم بازه احتمالا ..

چهارشنبه عصر رفتیم پآسآژ ستـاره .. عـآقـآ یه مانتـو انتخآب کردم کوتآه .. مُدل خاصی نداشت . یعنی یه تیکه پآرچه بود فـقَ :| اونوقت 94 تومَن ، دوباره یکی دیگه پسندیدَم اونم کوتـاه و معمولی 90 و خرده ای .. نَ خب واقعا انصـاف نبود ! نَ مدل خاصی داشت و نَ پارچه ی زیادی :| واقعا اونایی کِ وضعشون بدتر از ماست اگه دخترشون مانتو بخواد چقَ اذیت میشن .. ): حالا فرض کن 2 تا دختر هم باشن ! بالاخره یه کوتاه پیدا کردم 78 تومن اینآ .. با اینکه دلم هنوز همون اولی رو میخواست :)) یه جورایی عذاب وجدان دارم از اول تابستـون کِ مریـض شدم بابام همه پولاشو خرج من کرده !

   اون روز کِ آزمـایش دادم باز وزن کردم ، 46.5 بودم .. اگه تحملم در مقابل سَرما زیاد بود خیلی خوب میشد ..

    وقتایی کِ بعدِ یکی دو روز یکدفعه wifi روشن میکنی و اینطـوری میشه " کلیک " خوبه !

  • Setare

نظرات  (۴)

ایشالله زود خوب شه.. ویروسه یعنی..؟

پاسخ:
ایشالا عزیزم مِرسی ..
والا تو آزمایشایِ من علائمی از ویروس نبود کِ ..
نمیدونم .. :/
مریضی خعلی سخته و عذاب آور مخصوصاً اگه نتونن تشخیص بدن .
امید وارم حالش خوب بشه (برای حتما دعا میکنم چون میدونم چی میکشه)

خعلی گرونه، واقعا چی میکشن ...

پاسخ:
آره .. ):
مِرسی ازت .. :گُل

اوهوم :/
  • مسعود آورد
  • آیفون؟
    خوشبحالت
    پاسخ:
    نه آیفون نیست .. 
    برنامه قفلم اینجوره ..
    من پارسال یه مریضی گرفتم هر دکتری میرفتم یه سِرُم وصل میکرد دو روز خوب بودم دوباره شروع میشد... آخر سر رفتم دارو گیاهی... گفت سردیت کرده... عرق زنیان و عرق نعنا گرفتم... دو روز خوردم خوب شدم... بعد از اون یه سر رشته توی دارو گیاهی پیدا کردم... اگه میخوای برام تعریف کن چته... یه دارو ساده بهت بگم بگیری و راحت...
    پاسخ:
    اِ .. آهآ .. مَن خوب شدم دیگه ..
    تهوع داشتم و حالم از غذا به هم میخورد .. بعدشم ضعف .. تهوع و لرز .. کلِ اعضایِ گوارش ام ریخته بود بهم .

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">