595
چقَ دلگیره . شُما چطوری میگذرونین این روزا رو .. ): واقعا اینکه دو روز تعطیل باشم اشتباهِ مَحض بود . نمیدونستم اینقدر افسُردگی میآره واسَم .. همش تصمیم میگیرم برم بیرون ، اصن نمونم خونه اما وقتش کِ میرسه حوصلشُ ندارم .. میگم کجآ برم .. چیکار کنم .. محیطِ اطـرافِ خونه خیلی نکته یِ مهمیِ اینجور مواقـع .. کآش میشد بدون طی کردنِ مسافـت نزدیکآیِ باغِ ارم فرود بیآم . تنها مشکل هَمین مسـآفـتِ ..
فـردا صُبح یکی از کلاسآم استـاد نمیآد .. بعدش کجآ برم ؟ تا ظهـر به قولِ بقیـه برم ولویی .. ! اسمِ دوستآمُ گذاشتم بی خآصیت ، سلام بی خآصیت ، چطوری بی خآصیت ؟ (:
من کِ میدونم دلم بهونه چی رو گرفته این روزآ .. اون رفته ، دیگه من باعثِ آرامشش نیستم .. میدونم دلم اون زنگ زدن هآ رو میخواد .. اون اصرارهآ ! اون قسم خوردن هآ کِ گریه نکنم .. کِ خوب باشم تآ خوب باشه .. مُهم نیست دروغ بود یا نَ ! میدونم کِ این روزآ زیاد خاطرات یآدم میاد .. نمیدونم با کی هَست و چیکار میکنه اَمآ میدونم دیگه حالش خراب نیست (: گفته بودم کِ : آدمآ حالشون کِ خوب شُد ترکـت میکنن ..
میگه کِ : من نمیدونم بآ این هَمه خوبی ، چرا بَدی .. تو راجع به جُدا شدن حَرفــ نمی زدی .." Download "
اینقدر داره اَ نظر روحی بهم فشار میاد کِ هر لَحظه ممکنه پیام بدم و پیشنهآد ِ بیرون رفتنشُ قبول کنم ! از اونطرفـ به یکی دیگه هَم ..
مَن نمیدونم چرا همه میخوان جریآن مغازه دار و بدونن ! سوال بیشتر از چیزایی کِ مینویسم هم نپرسیـن ..
هنوز تو فکر تغییرِ آدرسم .. :خوددرگیری