600
سمینآر و تحقیقآت بآزاریآبی داشتیم . دو نفر ارائه دادن .. بعد همون دو نفر شماره شانسی میگن تا دو نفر بعدی واسه ارائه انتخآب بشن ! بینِ دو کلاس به استاد گفتم من جلسه اول باهآتون صحبت کردم شما قبـول کردین آخرایِ ترم ارائه بدَم . گفت نَ نمیشه شآنسی ِ دیگه (: استادِ نآمرد :| حرف زدی پآش وایستآ .. به خواهرم گفتم من دیگه نمیرم دانشگاه :| یعنی میرم اینو میخوام بیفتم ! مسلمآ 10 نمره تشریحی ُ کامل نمیگیرم کِ بی خیآلِ 10 نمره ارائه بشم .. !
ظهرا گرمه ، صبح و عصر خنکِ رو به سَرد .. از بآرون هَم هیچ خبری نیست .. شب موقع برگشت مغازه دار رو دیدَم ، پیاده رو بود ، شروع کرد سیگار کشیدن .. پیراهن صورتی و ریش :| چرا اینقدر جدی ای آخِ پسر .. :| یادم نیس تاحالا دیده باشم بخنده ، نمیدونم ! .. یا حتی با گوشی صُحبت کرده باشه ! از این ها کِ بگذریم تو کِ هیچ اقدامی نمیکنه این زل زدن ـت تو صورت آدم معنیش چیِ ؟ ((: هندزفری گوشم بود ، تو حال و هَوایِ خودم بودم . هوا هم خنک بود .. آهنگِ رامیار - منه روانی فقط پلی میشُد . آدم چشمش میخوره به بعضی آدمآ .. یه پسره یادمه ایستاده بود . بعد همون یهو رسید بهم ، دقیق کِ نمیشنیدَم اما میگفت : میشه هَندزفری ـتُ دربیاری یِ لَحظه ! منم ولش کردم رفتم بَنده یِ خُدا رو .. ((:
- لاکِ آبی دوس نداری چرا میزنی خُ ؟ - واسه تنوع ! - آخه آبی شد رنگ !؟ - خُب بعد عوضش میکنم غُر نزن واسه تنوع ِ ، مکالمه یِ خودم بود با خودم :| .. " کلیک " . طیفِ رنگآیِ گرمُ بیشتر دوست دارم !
یکی از بچه هایِ کلاس عَمِه شده ، قرار شد خرما یا حلوایِ خرمآ بیآره D: .. یکی از پسرا هَم میگن نآمزد کرده ..
جمعه صُبح بابام اومد .. با بلال و انار و اینآ ^__^
دوس دارم سرمُ تآ ته بتراشم ! نَ دیگه میریزه ، نَ میخواد شونه کُنی نَ بشوری .. (: