:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

605

شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۴، ۱۱:۰۴ ب.ظ

دیشب خوابِ مغازه دار رو دیدم .. یادم نمیاد اما یادمه حرفِ ازدواج به میون اومد :| :O خوابِ دوست داشتنی ای و جالبی بود ، همش با هَم بودیم :)) سمینار داشتیم آقای " مُ " موضوعِ سمینارشون در مورد بآزاریابی ِ بازی هایِ کامیپوتـری بود و جذاب بود به نظرم . خودش و یکی از پسرها خیلی آشنایی داشتن . اما استاد حتی نمیفهمید آدما clash بازی میکنن کِ چی بشه :| آخر سمینار هم تریلر بازی the Crew گذاشت ، خیلی خوشم اومد " کلیک " . منم اغلب بازی هایی کِ کردم ماشین سواری بوده و pes و فوتبال . داشتم با هیجان میگفتم چِ تریلر باحالی بود ! خواهرم گفت مطمئنی دُختری ؟ :| گفتم نَ اشتباه شده :)) ولی لاک ُ میزنم :| من اسمم در نیومد واسِه ارائه .. دادم بابا واسم از کافی نت بگیره . یکمم رو خودم کار کنم :| مجبورم .. مجبوووور ..

دیشب " ح " پیام داد بهم .. بعد از چند ماه ، بعد از حدود 2 سال گفت میخوام ببینمت .. گفتم نَ ! من به حرفات اعتماد داشتم اما دیگه ندارم .. حس میکردم بازیچه بودم .. بعدشم کِ رفتی با یکی دیگه .. اما واسِه مَن هیچکدوم حرفاتُ عملی نکردی .. من نمیخوام دیگه ..بدَم اومد ازت .. کآش میفهمیدی اینآرو .. اعتماد داشتم بهت .. میفهمی ؟؟ اعتماد ! آخرش هیچی نشُد .. من مونده بودم و تنفُـر .. اصلا چشمِ دیدنشُ ندارم . پیام هم میده عصبی میشم (:

مکالمه دیشب من و یکی تو تلگرام :

من - هیئت اینا میری ؟
اون - الان هیئت ام ..
من - مُزاحمِ عذاداریت نباشم D:
اون - نَ ، داریم قلیون میکشیم !
من - تفریحه مگه .. عجب |:

بعدش اینُ فرستاد .. "کلیک " پوکیدَم از خَنده .. =)))

خواهرم میره teh ، یه دو روزی تنهام ! خونه خآلی :| مجبورم نون هَم بخرم :| شایدم برایِ اولین بار برنج بپزَم ببینم چی از آب در میاد . حدودا چقدر باید بجوشه ؟ کِ بعد آبکش بشه ؟ :| راستی .. امروز دیدم مغازه سوپریِ کوچمون برگشتن ، یکم اونورتر ، فکر کنم انبارشون بوده ! اینقدر خوشحال شدم کِ لبخند رو لبآم بود ! فکر کنم بهترین اتفاقِ امروزم بود .. شب هم رفتم بستنی کیک خریدم . هنوز مثِ قبل پُر نبود مغازه ! اون یکی کِ خوشم میاد هم بود . 200 تومنی هم نداشتم نخواست ازم . گفت نمیخواد ، چیزی نیست . گفتم اینا اثراتِ بازگشت ِ ((: خواهرم هم بهشون گفته بود خیلی خوب شد برگشتین .. طول کشیده بود بهشون مجوز بدن (:

   دوستِ دَیوووث به این میگن ـآ " کلیک " . بی تربیت :|    امروز مغازه دارو دیدم ، دمِ در با یه پسر دیگه ..

   شمارشُ داشتم ، شُمارمُ نداشت ، نمیدونستم اگه بزَنم تو لیست بَعدش تو تلگرام طَرف شماره مَنو میبینه |:

   بابایِ روشَن فِکر ، هَم آرزوستــ .. چرا از اون اَفکار عَقب اُفتاده نمیآد بیرون خُ .. ):

   این کیِ به خآطرات ِ من لایک ِ منفی میده .. :/ 

   من .. در انتظآر بآرون ..

نظرات  (۵)

زندگی روزانه ی من بهتر گذشت... راضی ام...
پاسخ:
خوبه ..
عجب فیلمی بود تریلر.. عاشق شورلت مشکیه شدم. گرافیک بازیش همینقدر بالاس؟ چه قد رم میخواد اینو بکشه *_*
بعد میگن بچه های هیاتی پاکن و فلانن :|
دختری با علایق پسرونه. فکر پسر بودن نکن من تحملش ندارم :||
تقریبا ۵دقیقه البته به حجم برنجم بستگی داره. وقتی
 دونه برنج گاز میزنی مغزش نباید سفت باشه.

واای خوابت :)) داری برا ازدواج آمادگی پیدا میکنی :)) اقلا تو خواب

>_<
پاسخ:
عآلیِ ! مَن کِ تو نت دیدم نوشته بود رم 4 گیگ ! بازی هم به صورت آنلاین ِ ..
نَ بابا الکی میگن ..
چشم :))
آهآ . به من گفتن یکیشو با دست له کن نباس سفت باشه !
عجب خوابی دیدم ((: فکر کن میشد بهش بگم =)) هآو ..

:**
درباره مغازه دار هم باز هیچی نَگَم بهتره :دی ولی ازدواج زود نی ؟ :|

تریلر رو به شدت دوس میداشتَم ... ولی از شورلت خوشم نمیاد ، فورد موستانگ رو عشقه :دی

قِلیون هم معلوم بود ساخته گیه :(

هممـ.. چه خوب که اومَـــد :))))

دوستِ منحرفم هم خوب بود :)))

درباره اون پی نوشته نارنجی : بلی شماره شما میوفته  ولی اگه شما اددِش کنی بعد موقعی که off بود یه پی ام بدی تا تو مکالمه ها بمونه بعد از تو لیستِــت حذف کنی دیگه شمارَتون نمی افته :))
پاسخ:
کی خواس ازدواج کنِه .. خواب بود ((:
نَ بابا ساختگی نبود .. واقعی ِ ..
D:
از قبل با آیدی تو لیستم بود .. اما خُ نمیدونستم اینطوریِ ..
  • آقای سر به هوا ...
  • شما خواب نبین کلا باشه ؟ :|
    من بخش بزرگی از زندگیم بازی ! :دی روزی یک ساعت رو باید وقت بذارم حتما :دی
    دوستتم خیلی بی ادبه :| اون قسمتم مات کردی ولی نمیکردی بهتر بود چون ماشالله همه واردن :| :))
    پاسخ:
    خوب بود کِ :))
    مَن بچه کِ بودم آره .. همش میگفتم بابا من CD بازی میخوام :|
    آره خیلی :| دیگه خواستم مَن ادبُ رعایت کرده باشم ((:
  • عرفـــــ ـــان
  • وااااای ارائه :||||
    + یعنی رسما مردم از خنده :))))) ( قلیون )
    چه خوب شد سوپرِ برگشت ... حداقل دیگه کوچه روشنِ برایِ شبایِ زمستون و اینا ...
    کلا کوچه روشن باشه آدم احساسِ امنیت میکنه ...
    پاسخ:
    وای وای :||
    :))
    آره خوب .. البته کنارش یه املاکی هَس اما هَمیشه نیستنشون ..
    ولی خُب سوپری همیشه مشتری داره ..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">