:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

656 - شب مزخرف

سه شنبه, ۱۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ب.ظ

چِ شب مُزحرفی شُد واسَم . چقدر بَد شُد . بُغض و داد دارم . تهوع دارم ، دلم به هَم میخوره .. دلشوره دارم .. امان از وابستگی ، امان از دوست داشتن .. حسام حواسِت نیست چیکار میکنی با مَن .. وقتی دیشب میگفت حالش بده و شاید 1 روز بستری بشه و امروز صُبح یِ کلمه سَلام کرد و گفت خوبه و غیب شد و من تا شب نگرانش بودم حتی اِس دادم . دانشگاه بود ، شآرژ نداشت عُذرخواهی کَرد . گفتم نگران بودم ، گفتم دلـم تنگ شد . همش شکلک خنده . انگار عینِ خیآلش نبـود .  اولـِش خوب بود pm هآ .. گفتم میـرم بمیـرم گفت دفعه آخرت باشه ـآ از این حَرفـآ میزنی .. گفتم تو کِ فرقی بَـرات نداره ، گفت به نظرت نداره ؟ گفتم شآید .. گفت میزنمتـآ . مثلا رفیقَم ـآ ! امـآ بعد فهمیدم چرا این مُدت مثِ قبل نبود باهام . بهش گفتم گفت چون قبلا بهم اعتمـاد داشتی الـان نـداری . واسه اینکه گفتی بریـم خونتـون ؟ گفتم نمیشه نَ ! انتظار داشتی بگم بیا بریم خونمون ؟ حتی اگه 100% بهت اعتماد داشتم این کارُ قبول نمیکردم چون به نظرم دُرست نیست . خُب هرکس یِ خطِ قرمـزی داره .. درک ـَم کُن یه ذره .. تو خودت گفتی شوخی بود ! هر چی گفتم نَ اینجوری نشو بام . بَد نشو .. اینجوری ـآ نیست . گفتـم تو میگی غصه نخور اما نصفِ غصه هآم واسه تو میخورم ! در اومَدی گفتی خُب نخور . انگار غمِ عالم اومَد رو سَرم خراب شُد . کلی بغض داشتم ، میلرزیـدم .. تو از دوست داشتنم از اینکه برام مُهمی سواستفاده میکنی .. قدرت دستِ توءِ کِ منُ عذاب بدی .. چون بهت وابسته ام . چون میخوام باشی .. هِی هر بار گفتی حرفایِ دلتُ بهم بگـو .. من ـَم گفتم .. نمیدونستم همش میشه نقطه ضعـفِ خودم :(((

تپشِ قلب دارم . قلب ـَم سوزن سوزن میشـ ه .. نکنه دیگه باهام بَد بشه ؟ نکنه باز GF بگیـره ؟ نکنه دیگه واسَش مُهم نباشم . نکنه منُ فقط واسه خنده و شوخی میخواد .. اینکه عوض شُدی عذاب ـَم میـده .. اینکه دیگه آروم ـَم نمیکنی ، گریه هآم واسَـت مُهم نیست . حال و روزم . وقتی عوض میشه حس میکنی دیگه نداریـش :(( .. حس ـَم مثِ روزیِ که قلب ـمُ شکونـد .. دلم به هَم میخوره ، دلشوره یِ بـَدی دارم . حسَم بهش جوری شده کِ اینطوری بمونـ ه یا ول کنِ بره یِ بلایی سَرِ خودم میـارم .. :( تو رو خدا اینجوری نشو بام . نمیتونم ببینم گریه هآم دیگه برات مُهم نیست ، به خُـدا نمیتونم . لعنت به مَن ، چه طوری این حس به وجود اومَـد .. لعنت به تـو کِ باعث ـِش شُدی .. :( خواهش میکنم باهام خوب باش ، یکم بهم فکر کُن به اینکه چِ بدی بهت کردم ؟ به اینکه دوسِت دارم ، به اینکه ارزششُ داره واقعا ؟ به مَن ؟ به اشک هآم .. :(

هیچوقت نفهمیـدم دوست ـَم داری ، برات مُهم ـَم یآ نَ ! هَم داری هَم نداری ؟ دارم خفه میشم .. گفتی حرفی ندارم ، خواب ـَم میآد ، شب بخیـر . گفتم خوب بخوابی ، شب بخیر .. دیـدم آنلاینی .. عذاب ـَم نده ؛ بی رحم نباش .. من ـَم آدمم :( یعنی بازم میآد باهام بیرون ؟ یعنی زنگ میزنه بآز ؟ یعنی چی میشه خُب ؟ لعنـت .. حس میکنم میخوام بالا بیآرم .. خنده داره با چند تآ Pm میشه یِ نفرُ داغون کرد :)

الان فرض کنین این پستُ رویِ کاغذی نوشتم کِ روش پُر از قطره هایِ اشکِ ..

  • Setare

نظرات  (۲)

  • آقای سر به هوا ...
  • بریم خونه ؟ :|
    کسی که حرفشو میزنه بگی میام نمیگه شوخی بود نیا !
    ستاره وابسته یه چی شدی ؟ بخدا ما پسرا همه مذکریم ! مرد خیلی خیلی کم داریم !
    پاسخ:
    :(
    نمیدونم مَن اونُ میخوام :(
  • عرفـــــ ـــان
  • سر به هوا راس میگه ما همه مذکریم ...
    گولمون رو نخور ...
    اینا تورو برا زندگی نمیخوان برا دو روز عشق و حال میخوان ...
    این ابراز علاقه ها ام برای اینه که نرمت کننو به هدفشون برسن ...
    یکم حس کرده تو خط قرمزتو زیر پا نمیذاری کشیده عقب ...
    الکی بهش بگو باشه میام خونتون ...
    ببین عکس العملش چیه !
    اگه از این رو به اون رو شد بدون که سره کار بودی این همه وقت و فقط با احساساتت بازی کرده تا خودشو ارضا کنه ...
    پاسخ:
    بار آخرت باشه در مورد حسام این حرفا میزنی
    حتی اگه اینطور باشه تو حق نداری قضاوتش کنی .
    تو این حال بدم اینا چیه میگی واقعا ؟؟؟
    میتونستی بگی کآش برگردهـ :(

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">