:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

671

جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۲:۳۴ ق.ظ

چِ روز بدی بود اِمروز . کسل ، خسته ، کاملا بی حوصله . حسِ آدمایِ مریض . روزایِ تعطیل خیلی بَد ـَن .. مخصوصا عصرهآش ! خونمـون هنوز گرم نشده ! لباس زمستونه پوشیـدم :)

دیـروز صُبـح یِ قـرار داشتم . با اون دوسـتِ جدیـد کِ 206 داشت . ماجـرایِ جالبی هَم پیش اومَـد . شبِ قبل ـِش گفت مَن سرِکار نمیـرم صُبـح ، بریـم بیـرون . گفتـم بریـم ارم بشیـنیـم . گفتم خودم میآم . میترسیـدم سوارِ ماشین ـِش بشم . گفتم مَن خودم میآم ، گفت نَ میام دُنبالت با هَم بریـم .. با کلی شک و تردیـد قبول کردم . میگفت درِ ارم بلَد نیستم :| :| 9:30 قرار شُد بیآد ، صَدقه دادم اول . کلی زنگ زدیـم همُ پیـدا کردیم 4 راه :| یِ 206 نقـره ای . تمیز هَم بـود .. موزیک رو صِدای کم بود . دست هَم نداد اصلا :) از یِ مَسیر عَجیب هَم میرفـت ، مَن آشنآیی نداشتم . ترسیـده بودم یکم .. میخواست از یِ مَسیـر بره ارم ، کِ ترافیک نباشه . یکم بعد گفت عینک ـتُ دربیـار .. بعد گفت جآیی ندیدمـت ؟؟ مطمئنی غیرانتفاعی بودی ؟ گفتم کاردانی علمی کاربردی بودم فُلان جـآ ! گفت آهـآ ، هَمـون و .. اونجآ دیدم ـِت .. منم هنگ :| گفت دوست ـِت ، آرزو .. من باز هَنگ :| :))  طرف هَم دانشگآهی در اومَـد :)) اون سریع شناخت چون عوض نشده بودم .مَن نشنآخت ـَم ! حسآبداری بوده . دوستت کِ سرش میجُنبیـد هَمه میشناختـن و فلان ! اصَن عوض نشُدی . عینکشُ در آورد ، اما مَن نشنآخت ـَم .. اصرار داشت کِ یادم بیآد اما نمی اومـَد :)) کُپ کردیـم ، اومَدیـم بریـم ارم ، جآ پـآرک نبـود . پیچونـد .. ساکتِ سآکت بودم تو مآشین ، موزیک به جآمـون حرف میـزد .. سیستمِش خیلی خوب بود . از روحی خیلی بهتـر .. فکر کنم Pioneer بود . صدا رو میـداد بالا .. دوپس دوپس میکرد .. :)) bass ـِش خوب بود ، حتی آهنـگ هآیِ غمگیـن .. چمران یکم ایستآد ، تو ماشیـن حَرف زدیم .. شکلات داشت ، بهم داد .. در مورد رابطه ای کِ توش بودم حَرف زدم ، هَنگ و مُتعجب بود . نمیفهمیـد :)) در مورد بچه هآیی کِ اومَـدن این دانشگاه حَرف زدیم .. عکسِ قدیمی نشون داد تو گوشی ـش ، تازه یآدم اومَد !! گفتم آره میشناسَم ، یـادم اومَد ... !! عوض شده بود خیلی .. حرکت کردیـم کم کم ، گرم بود ! گاهی صـِدا رو کِ میداد بالا شیشه رو هَم یکم میکشیـد بالا . آهنگ هآش هَم خوب بود . دو تا آهنگ غمگیـن داشت میگفتم میشه بزنی بعـدی ؟ یکیش آهنگی کِ حسام هِی تکـرار میکرد ، یکی اونی کِ باهاش گریـ ه میکردم . اون آهنگِ شاد خشایـآر جونـوم فدات ، با اون سیستمش خیلی خوب بود :D قلبِ آدم تپش میگرفت .. بلندِ بلند بود :)) انرژی مُثبـت گرفتم .. همون 4 راه پیآده شدم .. وااای . یادم میـآد هَم دانشگاهی بودیـم یِ جوری میشم . خجالتـی :)) از اون موقع دیگه ساکت شده ؛ پیام هَم نداده . نمیدونم چـرآ ..

حسام میگفت مرخص شده ، میگفت باز میخواد خودکشی کنِ . گفتم حلال ـیت بطلب اول .. مَن نَ حلال ـِت کردم و نَ میکنم . حرفامُ بهش زدم اما میگفت مَن کِ نمیفهمم ! گفتم میخوام ببینمت . گفت اُکی .. گفتم شنبه 1 شنبه اینآ .. گفت یا دانشگاه ـَم یا سرِکار .. گفتم 1 ساعَت وقت ـتُ بده به مَن این بیـن ! خیلی دل ـَم میخواد ببینمِش .. یِ قَـرارِ رَسمی .. اما اصـرار نمیکنم دیگه ..

امشب لاین پیام داد کِ خوب نیستم . اعصابشُ خورد کرده بودن ، داداش ـِش ! خوب نیستی بهم پیام مـیـدی ؟ این خوبه ! سَنگ صبـورم ؟ چی هَستم واسـت ؟ حسآب میکنی رو مَـن ؟ نمیدونم چِ فکـری بکنم .. ولی خوب بود ..

گل هایِ ریزِ صورتی ..

نَ روز پـدر رو تبـریک گفتم نَ چیزی خریـدَم . خواهرم زنگ زد تبـریک گفت .. دیشب تو اتآق ـَم سوسک بود ؛ لایِ روزنآمـ ه ! شآنس آوردم شنیـدم .. خواهرم ُ صدا زدم ، کشتیمـِش .. ولی میترسم دیگـ ه ..

به خواهرم گفتم برم دانشگاه واسه کارهآم .. کارهامُ کردم اما نگفتَم . شنبه به بعد .. یِ قرار با حسام لازم دارم .. یِ نفر بیتالک پیدا شده ، بهم علاقـ ه پیدا کرده ؛ میگه دوسِت دارم بذار با هَم باشیم بهم تکیه کُن .. شاعر یا نویسنـده هَم هست .. غیرتی هَم هست ! کآش یِ دوست بودی فقط .. چون مَن وارد ایـن جریآن هآ دیگه نمیشم .. :)

ک*ن ِ 206 یهویی .. :)) " کلیک " البتـ ه ایشون 207 هستَن .. Photo By me ..

هفته یِ پیش وزن کردم 52 بودم .. BMI میگه مُتنآسب هَستی ..

حرفِ دیگه اینکِـ ه .. پلیسِ نامَحسوس اَمنیتِ اخلاقی  !  F u C k .. خوبه این چرت پرت هآ از تهران شروع میشـ ه ..

 

  • Setare

نظرات  (۲)

امروزمون مث دیروز نباشه -__-
گل هاش بنفشِ الکی میگه :O
در عجبم از این حسام که هیچوقت وقت خالی نداره !
پاسخ:
ایشالا -__-
کوفـت :))) 
دانشگاه و کآر :| منشی باید بگیره :/
چه گُل های خوشگلی اَن :)
کف خواب که نیس :/ رینگ خوب که نداره :| کاش توش خوب باشه باز :)))
روحانی که انتقاد کرده ؛ yon.ir/76nW
پاسخ:
مِرسی .. 
یاد گرفتیـآ :)) سادست اما خوب ِ .. 
انتقاد کافی نیست . شنیدم میخواد اجرآ بشه .. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">