:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

684

شنبه, ۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۱:۵۴ ق.ظ

آخر هَفته هَم تموم شد .. جُمعه هایِ مزخرفــ .. " آ " منُ برد یِ گروهِ تلگرام سَرگرم شدم ، بچه هایِ خوبیَن انگآر . عصر خواهرَم خواب بود . رفتم بیـرون ، مغازه هآ بستـه ، چندتـا باز ، میوه فروشی و فست فود و .. نشستم رو یِ نیمکتِ دور و تنهآ .. واسم کوهِ درد میخوند ، باهاش لَـب خونی میکردم .. نسیم هایِ خنک شروع شدن . چراغ هآ روشن ، برگشتم خونه ..

دیـروز روزِ خوبی بود چون حسام باهآم خوب بـود . خیلی حرف زدیـم ، گفتیم ، خَندیدیم .. مثِ قدیمـآآ .. اون نقاشی کِ گذاشته بودم اینستـآ نشونش دادم گفت آفریـن . گفت من ـَم بکش . یِ استیکر هَست خوشش میآد اونُ واسَش کشیدم . " کلیک " خیلی خوشِش اومده بود و دوستـش داشت . گفتم پآکش نکنی ـآ ، نگهش دار وقتی مُـردم یادم بیفتی ! گفت : کوفـت مگه میذارم بمیلـی ، گفتم میشه 5 تومَـن ، بعد گفتـم پـول نمیخواد شما سَـرِ قرار ـِت بیا کآفیـه .. گفت باشه میـآم بعد از ماه رمضـون خوبه ! موضوع کشیـد به جوجه رنگی ، گفت میخره واس ـَم :| ببینیم و تعریـف کنیـم . بعد هَم این " کلیک " ، کُلی واسِه این یکی خندیـدیـم . دل درد حَتی .. یِ نقاشی دیگه هَم کشیدم و گفت داداشم گفت بهـت بگم باهآش دوست نمیشی ، در جواب گفتم : بهش بگـو نَ مَن داداشتُ دوس دارم :) بعد از اون دیگه شب شده بود .. گفتم کآش کِ .. - بگووووو - کآش کِ همیشه بام خوب بودی .. گفت اینجوری ؟ گفتم آره سرِ قرارهآت هَم بمونی ، لابــُد جوجه رنگی میذاری سرِ کوچـه میگی واسم کار پیش اومَد بیآ وَردار ببـر .. گفت این کارُ نمیکنم ، بـایـد قول بـدی موهآتُ بلنـد بـذاری .. - حالا چـون تویی کچـل نمیکنـم . بعد، از بیمـاری کِ داره و میترسه دکتـر بره گفـت و مَن واقعـا نـآراحـت ـِش شدم .. کآش یکم حرفــ گوش میداد و میرفـت دکتـر ..

گفت بـاید دوبـاره نمـاز بخونـم . قبلا دو جُز قـران میخوندم ! مَن :  :| O_o ! میگفت دیگه نمـاز نخونـده با دختـرا میپـریـده و از این صُحبـت هآ . مَن ـَم از اونجآیی کِ میدونم واسش خوبه تشـویـق ـِش کردم دوبـاره بخونه . نمیدونم تـاثـیر داشت یـا نَ .. روزه هَم کِ میگیـره فرصَـت ِ خوب ـیـه .. از مشکلاتِ خآنوادگی ـش گفـت و مَن نمیدونستـم اینقـدر حـآدِ و اینقـدر بیـن اون و داداش ـِش فرق قـائـل میشـن .. چون حرفــ گوش کُن نیست و تویِ کآراش دخآلـت میکنن . بعد از اون گفتیـم کآش خونه مُجردی داشتیـم . کلی رویـاپـردازی و خَنـده . اون میگفـت تویِ ستـارخان دوست داره ، مَن خآک شنـآسی . مَن میگفتم از جونـور میترسم ، سوسک و .. اون میخندیـد .. گفتم اگه بـود میگم بیـای بکُشی ! ماشیـن مَن 206 ، اون جنسـیس ! میگه دخـتـر کُشـِه :))

چقـدر دوس داشتم این حس و حآل ُ .. کآش بفهمی کِ بودنـت واسَم خوب ِ ..

از فـردا عَصـر دوبـاره فـوتبـال ، 1/8 نهآیی . پرتغـال هَم بازی داره ، با کرواسی .. ببریـم کآش .. چِ زود بازی هایِ گروهی تمـوم شُـدن ..

چقـدر بیـدار مونـدم :/ ، پآم درد گرفـت از بس نشستم تو تخـت ! یادم رفـت بگم به " ک " پیام داده بودم ، خوب شدیم یِ ذره باز بـای دادیـم :)) دیگه مُهم نیست واسم ..

  • Setare

فوتبال

نظرات  (۴)

نقاشیت خوبه ها :دی   ما رَم بکش :|
جنیسیس و 206 ؟! خوب آخه اینها اصن به هم میخورن ؟؟ مزدا 3 باز خوبه :)
پاسخ:
مَعمولی ِ .. (:
خُب هرکِ یِ چی دوس داره ، آره مزدا 3 هَم دوس دارم ..
خب من در مورد همه چی نظرم قبلا گفتم، اومدم یه سلامی عرض کنم فقط :دی
سلوم
پاسخ:
قبلِ اینکه بنویسم میدونی ((:
سلوم رو ماهِت :*
  • آقای سر به هوا ...
  • خیلی خوبه نقاشیت :دی
    منم یه بار واسش استیکر تلگرام کشیدم و اونم کشید برام :دی
    پاسخ:
    مِرسی :دی
    هوم حال میده ((:
  • عرفـــــ ـــان
  • چه خوب کشیدی ^_^
    پاسخ:
    مِرسی ^_^

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">