:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

693 - ارم

شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ق.ظ

دیروز صُبح واسَم صُبحِ خوبی بود . از صُبح تا ظهر با این دوستِ جدید ، رفتیـم ارم .. شبِ قبلش اصلا خوابِ دُرستی نداشتم . صُبح خود به خود بیـدار بودم . حدود 7:30 از خونه زدم بیـرون . هوا ابـری و نیمـه ابـری. تو ایستگاه همُ دیدیـم . پیآده رفتیـم تآ تهِ خیآبونِ ارم .. خلـوت بود و مَن اینجـوری دوسـت دارم . یکم صُحبت میکردیم ، یِ مُدت سکوتــ .. در موردِ خانواده ـَش میگفت . منم گفتـم . در مورد تعصبآت .. اینکه چی میگن .. دایی ـش . پدر ، مآدر ..اینکه تو هَمه خانواده هآ گیر دادَن هَس .. همون مسیـر رو برگشتیـم .. رسیدیـم به نیمکت هآ .. من - نظرت چیِ بشینیـم ؟ اون : - خواستم بگم ، گفتم بـذار خودش بگه :)) راحت تَر از قبل بودیـم بآ هَم .. مَن جریانِ زندگیمُ گفتم . کِ پدر و مآدر کجآ هستن و .. جا خورد یکم ، انتظار داشت از اول بهش میگفتـم .. گفتیم تا ظهر میمونیـم .. هوا خوب بود .. گفتـم هَر موقع خستـه شُدی بگو ـآ .. اون : - نَ ، خُب نشستیم دیگهـ .. پآشدیـم بریـم داخلِ باغِ ارم . بازم خلـوت بود .. واسم حسآب کرد . تعارفـ کردم پولُ که بگیـره .. هرکار کردم نگرفـت . گفتـم منم دیگه نمیآم باهات . گفت نیـا :)) یِ قسمت آهنگ کوچه بازاری بود :))) رفتیـم گشتیم . خندیدیم .. قدم زدیـم .. حرفـ زدیم ، خندیدیم ، سکوت کردیـم .. نشستیم . رفتیـم آب خوردیـم .. گفتـم بریم اون برکه کِ ماهی و لاک پُشت دارهـ .. رویِ یِ سنگ کنارِ هَم نشستیم .. این قسمت ِ خوب بود .. گوشیمُ دادم آهنگی کِ میخواست پیدا کنِ . کرد . حرفـ زدیم . ماهی هآ .. در مورد آدمایی کِ تک توک میومَدن میرفتـن .. اون - گرسنت نیست ؟  - نُچ  - تشنت نیست ؟ - نُچ  - صبحونه نخوردی مطمئنی گرسنت نیست .. - آرهـ ..  گاهی هیچکس نبود جُز مَن و اون .. بهش گفتم دوس دارم اینجوری. حدود 11 پاشدیم برگردیـم .. تو راه ساکتـ بودیم .. بیشتر .. آخراش یِ چیـزی شُد ، بی منظور گفتـم ک دیگه روزایِ آخرمهـ .. نآراحـت شُد .. گفت نخنـد دیگه هَم نگـو .. چند ثانیه بعد انتظارشُ نداشتـم . دستـمُ گرفـت .. شآید به خاطـرِ حرفَـم بود .. - بستنی میخوری ؟  - نَ میترسم ،حساس هَم شُدم ، مَریـض بشم ..  خواهرم زنگ زَد کِ خمیـردندون بخـر ..  تا ایستگاه دستمُ گرفته بود . خُدافظی کردیـم .. اومدم خونه .

خواهشا just friend بمون باشه ؟ مِرسی .. راستی " آ " بستنی رو پیچونـد .. گفت اکیپ بودیـم بیآ ، گفتـم خوشم نمیآد از اونآ .. دیگه میخوام بی خیـال بشم .. در ضمن چرا خودمُ کوچیـک کنم با اکیپشون برم بیـرون بعد از اون برخوردشـون .. :)

فـردا صُبح احتمالا بابا میآد بریـم دوبـاره اثرِ انگشت بدَم واسه کآرتــ .. امیدوارم این بار زود تموم بشه برهـ .. کاش بلال بیآره بابا ..

خوشم اومَد از آهنگِ شآهین : " دانلود " . دیده بودم اما بهم داد گفت تقدیم به u ..

  • Setare

ارم

نظرات  (۳)

ارم که جای دو نفره ای نیست! پارک لاله فقط :)
پاسخ:
هَست اتفاقا :)

شیرازی هستین ؟
خوش باشی :)
+ آره دیروز منتشر شد .. عالی بود ، از دیشب تو گوشمه .. حفظ شدم :|
پاسخ:
مِرسی ..
آره اینقدر میگوشیم تا به .. برهـ :|
سلام
بیا پست اول وبم رو بخون
نام کاربری ات رو هم بده بعنوان نویسنده اضافه ات کنم دورهم باشیم
لوس بازی در بیاری که نمیام و... هم کتک میخوری :d
زود بیا
پاسخ:
سلام .
نَ ممنـون !

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">