693 - ارم
دیروز صُبح واسَم صُبحِ خوبی بود . از صُبح تا ظهر با این دوستِ جدید ، رفتیـم ارم .. شبِ قبلش اصلا خوابِ دُرستی نداشتم . صُبح خود به خود بیـدار بودم . حدود 7:30 از خونه زدم بیـرون . هوا ابـری و نیمـه ابـری. تو ایستگاه همُ دیدیـم . پیآده رفتیـم تآ تهِ خیآبونِ ارم .. خلـوت بود و مَن اینجـوری دوسـت دارم . یکم صُحبت میکردیم ، یِ مُدت سکوتــ .. در موردِ خانواده ـَش میگفت . منم گفتـم . در مورد تعصبآت .. اینکه چی میگن .. دایی ـش . پدر ، مآدر ..اینکه تو هَمه خانواده هآ گیر دادَن هَس .. همون مسیـر رو برگشتیـم .. رسیدیـم به نیمکت هآ .. من - نظرت چیِ بشینیـم ؟ اون : - خواستم بگم ، گفتم بـذار خودش بگه :)) راحت تَر از قبل بودیـم بآ هَم .. مَن جریانِ زندگیمُ گفتم . کِ پدر و مآدر کجآ هستن و .. جا خورد یکم ، انتظار داشت از اول بهش میگفتـم .. گفتیم تا ظهر میمونیـم .. هوا خوب بود .. گفتـم هَر موقع خستـه شُدی بگو ـآ .. اون : - نَ ، خُب نشستیم دیگهـ .. پآشدیـم بریـم داخلِ باغِ ارم . بازم خلـوت بود .. واسم حسآب کرد . تعارفـ کردم پولُ که بگیـره .. هرکار کردم نگرفـت . گفتـم منم دیگه نمیآم باهات . گفت نیـا :)) یِ قسمت آهنگ کوچه بازاری بود :))) رفتیـم گشتیم . خندیدیم .. قدم زدیـم .. حرفـ زدیم ، خندیدیم ، سکوت کردیـم .. نشستیم . رفتیـم آب خوردیـم .. گفتـم بریم اون برکه کِ ماهی و لاک پُشت دارهـ .. رویِ یِ سنگ کنارِ هَم نشستیم .. این قسمت ِ خوب بود .. گوشیمُ دادم آهنگی کِ میخواست پیدا کنِ . کرد . حرفـ زدیم . ماهی هآ .. در مورد آدمایی کِ تک توک میومَدن میرفتـن .. اون - گرسنت نیست ؟ - نُچ - تشنت نیست ؟ - نُچ - صبحونه نخوردی مطمئنی گرسنت نیست .. - آرهـ .. گاهی هیچکس نبود جُز مَن و اون .. بهش گفتم دوس دارم اینجوری. حدود 11 پاشدیم برگردیـم .. تو راه ساکتـ بودیم .. بیشتر .. آخراش یِ چیـزی شُد ، بی منظور گفتـم ک دیگه روزایِ آخرمهـ .. نآراحـت شُد .. گفت نخنـد دیگه هَم نگـو .. چند ثانیه بعد انتظارشُ نداشتـم . دستـمُ گرفـت .. شآید به خاطـرِ حرفَـم بود .. - بستنی میخوری ؟ - نَ میترسم ،حساس هَم شُدم ، مَریـض بشم .. خواهرم زنگ زَد کِ خمیـردندون بخـر .. تا ایستگاه دستمُ گرفته بود . خُدافظی کردیـم .. اومدم خونه .
خواهشا just friend بمون باشه ؟ مِرسی .. راستی " آ " بستنی رو پیچونـد .. گفت اکیپ بودیـم بیآ ، گفتـم خوشم نمیآد از اونآ .. دیگه میخوام بی خیـال بشم .. در ضمن چرا خودمُ کوچیـک کنم با اکیپشون برم بیـرون بعد از اون برخوردشـون .. :)
فـردا صُبح احتمالا بابا میآد بریـم دوبـاره اثرِ انگشت بدَم واسه کآرتــ .. امیدوارم این بار زود تموم بشه برهـ .. کاش بلال بیآره بابا .. :×
خوشم اومَد از آهنگِ شآهین : " دانلود " . دیده بودم اما بهم داد گفت تقدیم به u ..