710 - افسرده
به خودم رسیدم ، مو ، لاک ، هَرچی لازم بود . جُمعه بود بهش گفتم تو الان باید تو راه باشی کِ . خندید و گفت میام . گفتم اگه سرِکاریِ بگو . گفت این چِ حرفی ِ .. جمعه بود و گفت سرکارم فعلا . گذشت .. چشم انتظارش بودَم با کلی فکر و رویـا .. بهش گفته بودم باید کلی رانندگی کنی .. گفته بود No problem . انتظار خیلی سخت و بَدهـ .. حُدودایِ ساعتِ 17 دیـروز آخرین بازدیدش بود . pm دادم نبودش ، .. خیلی ناراحت و افسُرده شُدم . دقیقا مثلِ شکستِ عشقی .. گفتم اِمروز شآید پیداش بشه . اما نشُد ، عصر sms دادم جوابی نیومـَد .
صُبح رفتـم بیـرون ، با خودم میگفتم قرار بود اِمروز دوستِ تهرانی برسه و کلی خوشگذرونی .. افسُرده تَر از مَن نبود تو قیافه هآ .. اشکم در اومَده بود .. گریه میکردَم ، عینک داشتم .. مَزدا3 میدیدَم بُغض میکردم . چشام تَر میشُد .. فقط دلَم میخواست یهو pm بده کِ مَن شیـرازم .. تنها امیدی کِ واسم مونده بود همین دوست ـَم بود .
کلی فکر میکردم کِ چی شُد یهو غیب شُد . اونم دقیقا هَمچین لحظه ای . خُب خودش خواست کِ بیاد شیراز و سوغاتی و چیزایی کِ میگفت . پس دلیل نداشت غیب بشه . آدمی نیست کِ بخواد فرار کنه از چنین چیزی .. لقبش گرگ بود .. با خودم گفتـم شآید دوباره گوشیش خراب شُدهـ .. اما اینقدر طولانی .. با خودم گفتم هنوز کِ چیزی نشُده نهایت 2-3 روز دیر میآد .. اما مُدام نآراحت بودم .. کلا ریخته بودم بهم .. خیلی شانس ـَم *ـیریِ .. خیلی .. انگار اصلا خوشی به مَن نمیآد ..
سوییشرت ، سوغاتی هآ . آهنگ هآم . حرفاش کِ میگفت خودم میام میبـرمـت .. پیتـزا ، بلال ، رستـوران ، بامِ شهر ، خیلی ناراحت ـَم میکرد این فکراآ .. همش دلم میخواد بخواب ـَم .. کآش صُبح بیدار شم ببینم ازش خبری شُدهـ . از بی خبری بدَم میاد .
حس میکنم یکی سَرم کلاه گذاشته و دَر رفته .. یا یکی گولم زدهـ .. این حس هآ رو نمیخوام . خدایا ، توروخدا خَرابش نکن ، ناامیـدَم نکُن .. خواهش میکنم این بار نَ .. اینهمه نشُد ، این یکی بشهـ .. خوب بشهـ ..
پآلتو خریدم بالاخرهـ ، قرمز ، قرمزِ خوشرنگ ؛ هَمونی کِ میخواستم .. اندازش فیت ، یکم کوتاه ، یقه خوشگل ، پشتش فوکول :)) 55 ت . کلی ذوق ـشُ کردم . دوستش دارم .
- ۹۵/۰۸/۰۱