727
یک دو روز هوا ابری ، بارونی بود . 2 - 3 روزه سرما خوردم . زیاد شدید نیست فقط گلوم اذیت میکنه ، سوزن سوزن میشه گاهی شدید ..
اون روز دوستم اومَد رفتیم ارم . کنار برکه ، حرف و تعریف ، یکم سَرد بود . یِ دیدار کاملن معمولی . من ساکت و اون حرف میزد . سبیلش :) بعدم کار داشت قبلِ ظهر برگشتیم . چیزِ خاصی نبود .
جمعه هوا ابری بود . ظهر با خواهرم رفتیم بیرون ، جایی مسابقه داشت . مدرسه . یادِ خاطرات ـَم افتادم . دورانِ ابتدایی .. " کلیک " . بعد هوا سَردتر شُده بود . میخواستیم بریم پیتزا صوفی اما بسته بود . خیابونآ خلوت ، نم نم بارون ، فقط ما بودیم و میوه نصف کردیم خوردیم :)) لابد میگفتن این دوتا خل شُدن :)) رفتیم پیتزا سفیـر ، قارچ و گوشت ، تا حاضـِر بشه واسه مَن ذرت گرفت ، داغ ، خوشمزه . با هَم خوردیـم . فوتبال پخش میشُد ..
روزِ خوبی بود . حدود 6 ساعتی بیرون بودیـم . بارون میزَد ..
فرداش هَم بارونی بود . رفتم داروخونه قرصِ سرماخوردگی بگیرم . از اونور pm دادم " م " . گفت بیآ . رفتم نشستم . اون روز خوب شُده باهام . میخواست دستمُ بگیره گفت سرماخوردی بعد دیدم طاقت نیاورد :)) دستمُ گرفت گفت دلم تنگ شُده بود برات :) چایی و کیک و بیسکوییت و .. صحبت هامون ، دوباره از چشام تعریف میکرد .. معلوم بود چشامُ دوس داره :) خوابیده بود رو پاهام ، دستمُ دندون گرفت جاش مونده بود :| 1-2 تا مشتری می اومَد .. یکم مسخره بازی .. خیلی دوسِت دارم و .. سرمُ گذاشت رو شونش ، آروم نشسته بودیم و بارون میزد :) چِ روزِ عاشقانه ای بود .. اما امروز عصر ازم خدافظی کرد :) بلاک کرد . بعد یکم گذشت اومَد توضیح داد .. دلیل هایِ چرت و چرت . مثلا دوستِ اجتماعی . این مدلی نمیتونه ، یا اینکه داشت بهم حس پیدا میکرد و یِ طرفه بود .. خدافظی کرد :) و مَن تنها دلخوشیِ این روزامُ هَم از دست دادم . چیزی کِ یکم حالمُ بهتر میکرد ..
اون روز صُبح ، تنهایی 6 Km قدم زدم . پارک خلدبرین ، اون خانم درست و حسابی کِ 500 تومَن خواست ، دادم ، قیافه افسرده و داغون :)
من و ه . ا. ن. ی شُدیم مثِ زمان dial-up . کِ می اومدیم نت شماره میدادیـم . اس بازی میکردیم !! این روزا فقط اِس میدیم به هَم . الان 1 ماه و 7 روزه کِ نیستی .. فکر نمیکردم اینقدر زیاد بتونی نباشی ! از همون روزایِ اول هِی گفتی میام ، زودی میام . زودی میام هآت شُد 1 ماه :) چقدر از دلتنگیت گریه کردم و بی قراری کردم و با خودم حرفـ زدم . چقدر ازت به این و اون گفتم ." اونم اینجوری بود ، اونم این استیکرو میداد " دیشب گفتی به دوستم گفتم گوشی بیاره . دیشب چقدر منتظرت بودم . چقدر پروفایلت ُ چک کردم اما خبری نشُد ازت و دوباره بیهوده بود .. اون اِس ها کِ گفتم بلا سرِ خودم میارم و میدونم چقدر بدت میاد از این حرفا .. عُذرخواهیم . وقتی گفتی از تنها کسی تو دنیا ناراحت نمیشی منم ، میخواستم بگم چون واست مُهم نیستم ، اما نگفتم :) فهمیدم آدمِ خیلی بدقولی هستی ! کاش یِ ذره درک داشتی و میفهمیدی . یِ ذره احساس . یِ ذره دلتنگی .. ! واسه کسی کِ صادقآنـ ه بهت حِس داره ! کاش این روزا ، این انتظارا ، تهش خوب باشه ، خُدا ..
+ روانپزشک رفتم ، گفت باید 1 ساعت ، 1ساعت و نیم وایستی . یِ وقت دیگه گرفتم برگشتم :| میگفت 50 تومَن ! 7 تومن تشکیل پرونده . جایِ شکایت نداره واقعا ؟ ملت ُ خر فرض میکنن . ملت هَم نشون میدن خرَن :))
+ گلوم درد میکنه . خوب شم برم بیرون ..