:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

733

دوشنبه, ۹ اسفند ۱۳۹۵، ۱۲:۰۶ ق.ظ

صُبح زود بیدار شُدم اما خواب ـَم می اومَد . دلم میخواست برم بیرون اما خیلی سَخت بود :| با خودم کلنجار میرفتم ، میگفت پاشو برو بیرون . بعد میگفتم کجآ ؟ با کی ؟ وِل کن . دوباره میگفت هرجآ ، تنهایی ، از این وضع کِ بهترهـ .. :) بلند شُدم . دیگه زمان پالتـو تمام شُد ، سوییشرت ، کیفِ کولی ، تیپِ یونی ، اینجوری حسِ خوبی دارم .لَش ، رَپ ، بَد ، اسپورت :) یکم گشتـم ، گوشی به دست میخندیدَم .. ماهی هایِ قرمز ، وسایل عیـد ، .. اون پسرهـ . ظهر برگشتـم خونه ، میخواستَم زنگ بزنم بهش .. اون یکی سیم رو گذاشتم ، دیدم اِس اومده تماس ناموفق ! باورم نمیشُد نزدیک هآی 12 بهم زنگ زده بود . ناراحت بودم کِ چرا به خطِ اصلیـم زنگ نزده . زنگ زدم ، اِس دادم جواب نداد .. حدودایِ 4 .. داشتم طبقِ مَعمول بهش فکر میکردم یهویی زنگ زد .. ! اولین بار بود :)

بگه گوشیت چرا خاموش بود . بهت بگه شکمووو ، داد بزنه بگه خُله :)) بگی سابقه نداشته زنگ بزنی . بگه حالا سابقه دارش کردم :)) اون خنده کِ روش حرف زدم و نشنیدم :( بگه مراقبِ خودت باش عَیزم :)

اون روز ، روز مهندس بهش اِس دادم : - روزت مُبارک مهندسَم :* ❤️   - مرسی عشقم قُربونـت برم دُختـر / ذوق کرد ؟ :)

اون روز رفتیم نزدیکایِ ارگ ، از اونور عینک دودی ، از اونور کارت ملی ؛ عکسم افتضاح شُده ، میخوام کارتُ قایمش کُنم :| بستنی پشتِ زندان " کلیک"

در موردِ اینکه یِ کلاسی برم به بابا گفتم ، قرار شُد شآید نقاشی ، ولی احتمالا بابام قیمت هآ رو نمیدونه (: نقاشی آبرنگ دوس دارم . اگه پولش بود عکاسی و نقاشی و موسیقی رو با هَم میرفتم (:

این چند وقت حوصله هیچی ندارم ، هیچی حالمُ خوب نمیکنهـ ، فوتبال ، فیلم ، حتی حوصله موزیک هَم ندارم زیآد ، شب هآ زود میخواب ـَم ، صُبح هآ زورم میآد پاشم ، همش هَم سردمهـ .. بهم گفت فلان روز 80% میام .. گفتم تورو خدا اذیت نکن بیا ، میگفت کاش میذاشتی عید بیام ، اما عید نیستم مَن .

اون روز کِ پیام نداده بودم ، شب پیام میده . سَلام احوالپرسی ، هِی بگه خُله ، بگه نبودی امروز ؟ پیام هایِ خوب .. بعد بگه صِدات ُ دوست دارم ، صِدات قشنگِه ، میدوستم :) حس هایِ موقتِ خوب پیدا کُنی ..

روزایی کِ با گریه میگذرن و سیگار و بی حوصلگی .. میگفت چته ، صدات چرا اینجوریه ؟ چی شُده ؟ و مَن میگفتم هیچی ، آخه مشکلم نبودنِ توءِ چقدر بگم بیا ..

- من هنوز بهترین دوستتَم ؟

- آره عشقَم معلومه مَن دوستی ندارم فقط تویی کِ میتونی تحملَم کُنی بداخلاقَم مَن کلی آخه عزیزم ;)

امشب لامپَم سوخت ، یِ بویی میداد ! همسایه اومد و لامپ تویِ حال رو گذاشتیم تو اتاقَم . / حالم زیاد خوب نیس ، بی حالم و سردمهـ .. رئال بازی داره اما میخوام بخواب ـَم ..

  • Setare

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">