74
دیشب بهتر خوابیدَم . صُبح کیک و چآیِ دارچیـن . صُبح مامانم زنگ زد ، البته دقیقا کاری با من نداشت اما در مورد دانشگاه و کلاس ها هم پُرسید ! اینکه کلاس تا شبِ و نگران میشه ! بهش گفتم به خاطر wc نمیخوام برم دانشگاه ! گفت نَ واسه 3 مآه ! حیفِ ترم آخری ، ببینم چی واست خوبه و اینآ ! اصلا نگفت به بابات میگم ؛ دکتری چیزی ! ظهر باید برای خواهرم انتخآب واحد میکردم . سایت چقدر کند بود . به جز دوتا بقیه اش اُکی شُد .
دیروز به دوستِ دورانِ کاردانی ام پیام دادم . " ف " رو منظورمه ! کسی کِ خوب بودیم با هَم . مثِ همیشه کِ هیچوقت بهم پیام نمیده ، مَن پیام دادم :( بعد متوجه شدم کِ برایِ یکی از درساش میخواد مهمان بشه . گفت میخوام فردا ( یعنی امروز ) بیام دانشگاه شما ، ببینم میشه یآ نَ ! گفتم : منم بیام ؟ گفت اگه دوست داری بیآ . تو دلم گفتم چِ خوب .. بعد پرسیدم چه ساعتی و تآ کی ؟ بعد از این پیام دیدم ج نداد .. با اینکه پیامُ خونده بود . خیلی ناراحت شدم . حتی امروز کِ یادم اومد گریه کردم . یعنی نمیخواست ؟ من دارم سعی ـمُ میکنم دوستِ خوبی باشم . واسه اینکه " ف " رو نگه دارم واسه خودم ، دوستیمون بازم یه طرفه ـست با اینکه بَد نیستیم با هَم اما هیچکس منُ نمیخواد . دارم میبینم ، میفهمم .. نمیخوام کسی دروغ تحویل ام بده .. تمام ِ طول زندگیم همین بوده و هست ! بعد از این اتفاق ها پر میشم از حسِ منفی .. منم حَساس ، زودرنج ، تنها .. دقیقا نمیدونم چرآ اما همین امروز فقط 3 بار گریه کردم . همه چیز یه طرف ، دلتنگیِ گذشته و خاطرات هَم یک طرف . مثلا یکیش خاطرات دورانِ کآردانی ـم .. یعنی زندگی داره هی بدتر میشه کِ دلمون میخواد گذشته برگرده ؟ ):
دلیلش چیِ که همش به خاطراتِ خودم و " و " فکر میکنم ، شاید دلم میخواست بود ، دوباره مثِ قدیمآ زنگ میزد . خیلی چیزا یهویی یادم میاد و حالم گرفته میشه . اینکه ترم آخره و بعدش همه چیز نامعلومه هَم عذابم میده . این روزا خیلی چیزا میاد تو ذهنم ، از گذشته تآ آینده .. هم افسرده ام میکنه و هم گیج !
پی نوشت : اگه فکر می کنید چیزایی کِ مینویسم سَطحی و یا به درد نخور هست واسه اینه که من واسه خودم مینویسم نه هیچکس دیگه . مطالب کاملا به خودم مربوطه . اینجا به جز خاطرات شخصی چیزی نیست و شمایی ک میای بخونی ممکنه فقط یه اتفاق باشه .. پس ممکنه مطالبم واسه شما بی ارزش باشه و واسه من تمام نکات مهم . یه چیز طبیعیِ .. گفتم در جریان باشید .
بله :)
جالب بود.