:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

740 - تولُد

سه شنبه, ۱۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۱:۱۸ ب.ظ

دیروز 11 اردیبهشت ، روز تولدَم بود . مثِ همیشه . به جز دنیآیِ مجازی هیچ خبری نبود . فقط عصر رفتیـم کیک خریـدیم و خوردیـم . خیلی هَم خوشمزه نبـود . گردو وسطش به نظر مونده می اومَد .. اینستآ خیلی ـآ تبریک گفتـن اما یِ سریا پارسال تبریک گفتن اما امسال فقط لایک کردن :) شآید دیگه براشون مُهم نبـودم :) اما" ح " همون کِ به خاطرِ من گواهی نامه گرفته بود قدیمآآ .. واتس آپ تبریک گفت . یادش بود !!

صُبح روز تولـدم اینطور گذشت کِ ، چند روزی هس با یِ پسر آشنآ شُدم کِ تویِ مجتمع جوراب فروشی دارن و شعبه هَم دارن . صُبح رو رفتـم اونجآ ، یِ جورایی خیلی معطل شُدم . رفتـم تو بالاخره .حرفآیِ معمولی ، کِ گفتم تولُدمِـه .. یِ جوراب بهم داد :)) صورتی ، عروسکی ، خوشگلِ :| گفتم مگه روزِ مَرده :)) خلاصِه کِ من تو راه همش میخندیـدم عینِ خل و چل هآ .. اولین کادو تولد زندگیم جوراب بود :) اما خُب زیاد کادو حساب نمیشه ، شانسی بوده یِ جورایی ..

اون مریض بود . میگفت بدنش چرک کرده حالش خیلی بده . روز تولُدم حالشُ پرسیدم جواب نداد . تمامِ طولِ روز منتظرِ اسِ تبریک اون بودم فقط . 100 تا تبریک هَم می اومَد من منتظرِ اون بودم :) شب گفت خواب بودم بازم میخوام بخواب ـَم . گفتم میدونم مریضی اما مَن همش منتظر بـودم . تعجب کرده بود انگار . فکر کرده بود 12 ـُم تولُـدمه ، بمیرم عزیـزم و ببخشـید و جُبران میکنم ، قسم خوردی و منم گفتم اشکال نداره ..

یِ نگآه به شمع .. #تـو .. فوووت :)

اِمروز کِ زنگ زدم ، یِ جوری سَلام کردی ، جوری گفتی تـولُـدت مُبآرک .. جوری گفتی چطـوری عَزیـزم .. کِ قَنـد تو دلم آب شُد :) بعد کِ گفتی ناراحتی از دستم ؟ و توضیـح میدادی کِ فکر کردم 12 ـُمِه و تو اون حال ِ بدم یادم بود تولـدت و گفتم 12 ـُم زنگ میزنم بهش . پرسیـدی کادو چی گرفتی ؟ منم گفتم هیچی .. گفتی هیچی ؟ پول چی ؟ مگه میشه ؟ وواا ، چرآ ؟ :) و من فکر کردم چقدر تنهام پَس .. حتی پدر و مآدرم زنگ هَم نزدن . گفتی فدا سـرت ، خودمون کیک میگیـریـم جشـن میگیـریم . در موردِ جوجه ها گفتـم .. فوتـبآل ، آخرش باز گفتی دارم آماده میشم بیآم شیـراز . هوا رو پرسیـدی و گفتی پس زودتـر بایـد بیآم و مکالمـِه تموم شُد . میدونی چقدر هِی صدایِ ضبط شُده ات رو گوش میـدم ؟

یعنی واقعا میای ؟ وقتی جدی بهش فکر میکنم ، یادم میآد کم رو هستم واقعا .. دوباره میرم تو یِ سری رویاهآ .. :)

  داشتـم مینوشتم یهو قلب ـَم درد گرفت ، سوزن سوزن ..

  امشب رئـال بازی حساس داره با اتلتیکو ، چمپیونـز لیگ ..

  • Setare

نظرات  (۱)

  • قالب بلاگ رضا
  • :)

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">