:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

743 - کادو

پنجشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، ۰۶:۴۷ ب.ظ

از اون زمان کِ گوشی خریـد . دیگه اصلا اون آدمِ سابق نشد . خیلی بَحث داشتیم . خیلی چیزا رو هَم راحت بهش گفتم . خیلی گریه هآ کردم . میدونی وقتی یِ آدم عوض میشه حتی اگه کنارت باشه مثلِ این میمونه کِ رفته باشه ..

میگفت مَن همش سرِکارم . شبا خسته ام . کارام خیلی زیآده :) شایدم راست میگفت !! میگفت من فقط با شما چت میکنم حتی یِ gp ندارم . میگفت مَن اهلِ گوشی و آن بازی نیستم . نمیشُد گفت دروغِ . بعضی از روزهآ کِ چک ـِش میکردم واقعا 2-3 ساعتی آنلاین نبود . اما اتفاقی کِ عذاب ـَم میداد این بود کع به مَن شب بخیـر میگفـت اما میدیـدی تآ 2 آنلاین بوده . یادمِ میگفت موزیک گوش میدم تا بخواب ـَم .. نمیدونم پس چطور اون زمان حوصله یِ گوشی داشتی .. من چطور اون روزآ رو فراموش کنم ؟

گاهی کِ بحثمون شُد این روزا ، عُذرخواهی کردی واسم ارزش داشت .. اون شبی کِ بعد بحث گفتی خوابی ؟ پرسیدی چته امشب :)

یادتِ شبا میگفتی بغل ؟ یادتِ هوامو داشتی ؟ یادته چه جوری پیشم میموندی ؟ یادته حرفات پر از اموجی و استیکر بود :)) یادته با ذوق بهم پی ام میدادی :) یادته صدام میکردی ؟ احوالپرسی میکردی؟ یادته با چه خوبی شبا میگفتی حوصله ندارم شب بخیر ؟ :)) یادته یه شب گفتم بمون ؟ گفتی میمونم و نخوابیدی ؟ یادته شب بخیر میگفتی و بعدش میخوابیدی؟ اگع یادت بود میفهمیدی عوض شدی .. میفهمیدی کع دیگه به ت.خمت هم نیستم :)) میفهمیدی اشکام یعنی چی :)

دوشنبه 22 خُرداد 96 ، کادویی کِ خریده بودم به دستش رسیـد . آدرس خونه یِ مآدربزرگش . یِ ماگِ رئال مادریـد .. میدونستم عاشقِ رئالِ .. شب پیام داد . واای عاشقشم خُلِ مَن . عکسِ ماگ رو داد ( خوشگل بود ) خیلی خوبه .. مِرسی عشقم . فهمیدم خیلی خوشش اومده و خوشحال شُده بودم .. گفت میذاره تو دفترِ کارش .. :) گفتم از ایران کِ رفتی با خودت ببر .. گفت مَن وسایل هآتُ کی بدم بهت . گفتم وقتی اومَدی .. :) مادربزرگش گفته بود دستش درد نکنه ، خوش سلیقه ـست :) اون فقط یِ یادگاریه .. کِ شآید یادم بیفتی .. شآید یِ روز دلت تنگ شُد :) هر چند بعیدِ کع بیای اینجا و کادوهایِ منُ بهم بدی و از دستایِ خودت بگیرمشون :)

دیشب اما یِ یحثِ بد داشتیم .. کِ تو وُیس ـِت گفتی به مَن گیر نده اصلن حال و حوصله ندارم . دو تا دوستِ معمولیم کِ حال احوال میکنیم . غذا نمیخوری حال ـِت بد میشه به مَن چِ ربطی داره ؟ گفتی مگه تو دوست دُخترمی یا مَن باید بیام هر روز به تو سر بزنم ؟ حرفاش اذیتم میکرد .. گفتم نه به تو ربط نداره . من هیچ خری نیستم .. گفت اگه به من ربط نداره پس pm نده ..یهو بلاکت میکنم ولت میکنم میرمآ .. خوشم نمی اومَد از تهدید ، از دست گذاشتن رو نقطه ضعف .. گفتم منو هَم تهدید نکن . گفت اوکی به سلامت . گفتم اوکی . گفت دیگه به مَن pm نده .. گفتم .. :) ، بلاک کُن . اما نکـرد .. وقتی غیر مستقیم بهت میگه تو هیچی نیستی برام :) بعد اون هَمِه رفاقت صادقـانه .. همینُ استوری گذاشته بودَم .. ریپلای زد . اموجی گذاشت ، جوابی نداشتم :)

فکر میکردم دوباره میآد عذرخواهی میکنه ، فقط واسع این کع دردم کم بشه .. اما نه اون چیزی گفت و نَ من میتونم بگم .. همش منتظرم بلکه چیزی بگی .. کاش دوستیمونو نجات میدادی . کاش الان پارسال بود .. ( اینارو مینوشت و اشک میریخت ) ..

نمیدونم تو دوستیام کجا رو اشتباه میکنم ، کع آدما عوض میشن و میرن پیِ زندگیشون .. دُرست گفتن کع توجه زیاد بی توجهی میآره! و مهربونی و خوب بودن دیگع به درد نمیخوره :) همیشه واسع همین از خودم بدم میومَد :) سخت ترینش اونجاس کع نمیتونی فراموش کُنی اما فراموش میشی :)

  • Setare

نظرات  (۱)

  • آقای سر به هوا ...
  • همیشه اینایی که اصرار دارن ما بی عیب و نقصیم ، تو بدترین حالت ممکن دارن به زندگی ادامه میدن . از اینا باید ترسید چون به شدت آب زیر کاه هستن .
    وقتی که به دورغ میگه برای موزیک گوش دادن صرف میکنه میتونه با تو چت کنه .
    تلگرام وقتی صفحه گوشی خاموشه و موزیکش پلی میشه نمیزنه طرف آنلاینه :)
    پاسخ:
    ممکنه (: اما خُب مَن نمیتونم با اطمینان بگم کِ دروغ میگه ..
    شآید موزیک ـآ رو هِی عوض میکنه . شاید واسع کارش دیگه حوصله چت نداره ،
    شآید میخواد بخوابه خوابش نمیبره ..
    بعضیام کِ میگن تلگرام گاهی غلط ساعت هآ رو نشون میده
    من حقیقتش همه جور فکری کردم کِ دیگه مخم نمیکشِه ..

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">