750
صُبح هآ خیلی دیر بیـدار میشم . 9 به بعد . مُدت هآس نرفتـم پیاده روی صبحگآهی .. شب هآ دانلودِ سریالِ عاشقانه . تآ قسمتِ 14 رو دیدم تو ایـن دو سه روز :) خوب بود .. اِمروز سریال دیدم . ظرف هآ رو شستـم ، میـزمُ تمیـز کردم ، اتاقُ جارو کشیـدم ، دیگه شُده بود آشغال دونی :) دور تخت ـَم همش پُر از دستمال . مالِ همون شباس کِ چشام خیس اشک بودن و گوله گوله دستمال می انداخـتم :) البته گریه هآیِ من هیچوقـت تمومی نـدارن .. دوباره سریآل دیـدم . فکر کنم اِمروز یِ 4 قسمتی دیـدم .. need for speed بازی میکردم ..
فکر کردم ماموریت کاری کِ داره تهرآن منُ هَم میبـره . همیشه خودش میگفت یه بار باهآم بیآ ، تهرانُ ببیـن .. مَن میگفتم نَ . حالا اینبار ، این هفته کِ میخواد بره .. با خودم خیال کردم کِ منـو هَم میبره . بهش گفته بودم اما انگار جدی نگرفـت . امروز بهش گفتـم ، گفت مَن بلیـت گرفتـن واسم . فردا واسِه تو اگه شُد میگیـرم . نقشه نگاه کردیـم . بهش گفتـم مَن میگردم تآ تو کآرت تموم بشِه .. انگار قبـول کرده بود . گفـت پس آماده باش .. یکم بعد گفـت بلیت رفـت و برگشت میشه 400 .. من ـَم گفتـم پس بی خیـال :) .. خیلی خورد تو ذوق ـَم .. ناراحت و عصبی شُدم .. فکر کردم میآم اونجـآ یِ چنـد دقیقه میای میبینمـت کِ اغلـن دیدنـت رو به گور نبـرم . اما نشُد مث کع .. البته مطمئـن نبودم تـو بیای .. اما خُب هَم فال بود هَم تماشـا ..
دیشب بهت گفته بودم کاش بهم زنگ زده بودی اِمروز .. اما بعدش گفتی بخواب .. :) امروز بهت پیام ندادم .. بعد از ظهر زنگ زدی ، گفتی پیام ندادی اِمروز گفتـم خُب تو میدادی .. گفت اِ .. مَن تو رو میشناسَم دیگه . جنسِت فلانِ .. زنگ زده بودی رفعِ تکلیف کُنی ؟ :) خیلی کوتاه بود مکالمه ـمون .. عصر کِ :) گذاشتـم . گفتی یادِ مَن کردی ؟ سرگرمی هآت تموم شُدن :)) . گفتم اینجوری بهم نگو .. گفتی هر چی دلم بخواد میگم :) همیشه بدم می اومَد از این حرفـت . مَن همیشه همه جا به یادت بودم خودت هَم میدونی . اینُ بهش گفتم .
حس میکنم من ُ تحقیـر میکنی .. دیگه بهم احترام نمیذاری .. دیگه عُذرخواهی نمیکنی . البته انکار نمیکنم کِ تاحالا حرفِ بی ادبی بهم نزدی اما بعضی حرفآت از فحش هَم بدتـرن :) چی شُد اون احترام ؟ چی شُد اون رفاقتی کِ مُهم نبود کی pm بده ؟ تو نبودی مَن پیام میدادم ، مَن نبودم تو میدادی .. البته شآید امروز زورت گرفته بود .. هر چی کِ هست مَن تا همیشه تو حسرتِ اون چت هآیِ گذشته میمونـم ، و میدونم مسیرِ رابطـمون خیلی عوض شُده .. یه جورایی میدونی بهت علاقه دارم و هرکاری دلـت بخواد میکنی و میگی .. من سعی میکنم دیگه سکوت کنم جایِ دعوا اگه بتونـم .. :) دیگه ناراحت شُدنِ من برات مُهم نیس .. نمیدونم البته یه جورایی دو قطبی هستی تـو .. اما گذشته یِ جور دیگه بودی ..
- ۹۶/۰۵/۰۲