757 - رویـایِ دیدنت ..
میخوام اِمروز رویـآ بنویسَم . از رویـایـی کِ داشتـم و دارم . یِ ذوق و شوق واسِه دیدنِ تـو . واسِه گرفتـنِ کادو هآم . در صورتی کِ هیچکس هَم اینجآ نباشِـه . اون روزی کِ بهم بگی مَـن دارم میآم و تـو راهَـم . بگی الان فـلان جآ هستـم . صُبحِ زود حرکـت میکنی و شب میـرسی شیـراز و مَـن میگم مراقـب بآش . بگم نزدیکـآ شیـراز دوربیـن ِ ، بگم ورودیِ شیـراز هَم دوربیـنِ . اون شب کِ برسی مَـن تآ صُبـح خواب ـَم نخواهـد بُـرد . قیافـه و چشمم داغون میشه پَس . صُبـح ِ روزِ اول اصلا نمیتونـم تصـور کُنـم چی پیـش میآد . همیشِه بهم میگفتی بیـآ هُـتل با هَم صبحـونـه بزنیـم . مطمئن ـَم تپشِ قلب ِ شدیدی میگیرم :)) . احتمالا با وسواسِ خاصی به خودَم میـرسَم اون روز ! یـآ مَن صبـحِ زود میزنـم بیـرون و میآم هُـتـل . و اصلا نمیتـونـم تصـور کنـم با دیدن ـِت چِ حسی بهم دست میـده . قبلا میگفتـم دلم میخواد همونجآ بپرم بغل ـِت مثِ تو فیلـم ـآ :) احتمالا خیلی خجآلتـی و یـخ میشینـم . و خیلی سعی میکنـم متوجـه نشی و اعتمآد به نفس داشته باشم و سوتی هَم نـدم :)) دلـم میخواد همش بهـت نگاه کنـم . فرضآ صبحونـه میخوریـم . احتمآلا از هیجـانِ زیـاد اشتهـآیِ کمی هَم دارم و تـو میگی بُخور همـه رو شکمـو :) . شآیـد برنامـه میریزیـم کِ کجـآ بریـم اول . مَـن نظرم باغِ ارمِ اول . نمیدونـم کادو هآمُ اول میـدی یا روزایِ دیگـه . سویشـرت . توپِ ، شکلات هآیِ مخصوص ، کتونی هَم گفتـه بـودی هدیـه تولـد حتی . و میشی اولیـن نفری کِ بهم کادو میـده :) چشام برق میزنـه ؟ احتمالا زیـاد یـخ ـم آب نشُـده . میریـم سوار ماشیـن ـِت بشیم . و مَـن ذوق ـَم چنـد بـرابـر میشـِه . چون هَم مـزدا3 ماشیـنِ مورد علاقـمـِه و هَم کنـارِ تـو نشستـم . به نظـرم دست فرمون ـِت خوب بآشـِه .. قرار بود ماشیـن رو ببـری کآرواش کِ تمیـز بآشـِه :)) حرکـت میکنیـم و قطعـا میگی خُب موزیکآتـو بذار نـه ؟ منـم گوشیـم ُ وصل میکنـم به AUX و تو دلـم میگم چی بذارم کِ اونم دوس داشتـِه بآشـِه . به قولِ تـو دوپس دوپس جوری کِ نگیـرنمـون . میدونـم کم حرف و خجآلتی ـَم . ولی بآیـد یِ چیزی واسِه صحبـت پیـدا کنیـم . پشتِ ترافیـک . میـریـم ارم . زوریِ بآیـد باهام قدم بزنیـی . تو رویاهآم دلم میخواد دستـتُ بگیـرم :) میشـِه ارم مهمـون ِ مَن باشی و حساب کنـم ؟ کنآرِ تـو قدم میزنـم ؟ حتمـا خیلی ذوق دارم :) ارم رو میگردیـم . خیلی طول میکشِـه ؟ نمیدونـم تو چقـدر صبـوری یآ چقدر دوس داری یِ جآ رو بگـردی . اگه کم که میتونیـم 1-2 جآیِ دیگه رو هَم بریـم . یآ بریـم فقط بگردیـم . اگه پایِ حرفـت باشی بایـد کیک و جشن هَم بگیـری واسِـه تولـدم :)) ، بریـم کافی شآپ ؟ اونقـدرا هنـوز راحـت نیستـم ک شیشه رو بالا پاییـن کنـم یا بآ آهنگ بخونـم :) ناهـار بریـم پیتـزا بخوریـم . مَن به شوخی بگـم بآ دوغ :) دوس دارم کلم پلـو رو حتمآ امتحان کُنی ، شآید هَم دارم اصـرار میکنم تست کنی !! دلـم میخواد به حرفـم بیـاری تآ بگیـم و بخنـدیـم . سوژه پیـدا کنیـم واسـِه خندیـدن :) . روزایِ بعد میریـم همه یِ جآهآیِ دیـدنی . از حافـظ تآ مسجـد نصیـرالملک و بازارِ وکیـل . فقط تخـت جمشیـد و پآسآرگآد رو تنهـا میـری . بریـم رستـوران هایِ خوبِ شیـراز کِ گفتی پیـدا کُـن . مَن سفآرش میـدم ، تو رژیـمی سفآرش میـدی :)) من گفته بودم بریـم بآم زوزه بکشیـم :)) فکر نکنم دیگه فرصتِ اینآ رو داشتـه باشیـم . یا اینکـه سینمـآ بریـم . خیلی سختِ تو سینمـآ کنآرت بشینـم ، میترسم صدایِ تپش قلب ـم رو بشنـویی .. و به سرعـتِ برق و بـاد 5 روز میگـذره . 5 روزی کِ با انگیـزه به زنـدگی از خواب بیـدار میشَم . اگه خوابی در کآر بآشـِه . دلم میخواد زُل بزنـم تو چشمآت . یِ جوری که بهم علاقـه منـد بشی :) دلـم میخواد جوری بآشـِه کِ کُلی بهـت خوش بگـذره . یِ جوری باشِه که دوباره بهم علاقـه منـد بشی ..
خیلی جآهآ رویاهآم رو بیشتـر ادامه دادم . اما دیگه افسآنـه میشـُد . اینکـه خیلی بهم علاقـه منـد بشی . اینکـه همه چیز جورِ دیگـه ایِ بشِه . ازدواج کنیـم . از ایـران بریـم .. و .. اینـا اما رویاهآیی هستـن کِ فقط رویـا هستـن و دختـرا معمولـن خیال میبافـن . اما میدونی ؟ گآهی ازت بـدم میـاد واقعـن شآید چون دوستـم نـداری دیگـه :)
- ۹۶/۰۷/۰۹
ماشالله :دی
من هم همیشه آینده رو اینطوری تصور میکنم ، مخصوصا شب هایی که میخوام بخوابم ..