:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

770- کادو

چهارشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۶، ۱۰:۱۹ ب.ظ

چند روز اصـرار داشت آدرس بهش بدم بسته پست کنِه و به اجبار منم دادم . 2-3 روز پیش رفت پست . فکر کنم 9 ـُم . و همش منتظر رسیـدن بسته بودیـم. قرار بود کادو اصلی که سوییشرت بوده رو نفرستـه و هِد و شکلات قرارمون بود. اِمروز سرِ موقع رسیدم سرِ کوچـه . آقاءِ زنگ زد نمیدونسـت بلوک فلان کدومـِه . گفتم بدیـد حراست خودم هَم نزدیـکم . خودم رسیدم و ازش گرفتـم . میگفت چی هست؟ شکستنی نباشِه . یکم کارتونِ رفته بود داخـل . گفتم نمیدونـم کادو و هدیـه است . عذرخواهی کردم مُعطل شُده . با ذوق زیاد رفتم خونـه و بسته رو باز کردم . اولیـن کادوِ عُمرم بود !

کلی خوشحال شُدم از سِت و همه ـَش . اون هدِ هَم انتخاب ِ خودم بود .. خرگوشی هَم دارهـ . کلی تشکر کردم ازش . روز خاصی شُد 1396/11/11 . جالب شُد !

چند روز پیش هَم بعد از ظهر قرار بود اون آقا عکاسِه که عکساشـو دوس دارم دریم کچر بفروشِه. واسه منو همونجا ساخت و خریـدَم ، از عکساش و خون گرمیش بهش گفتم ! 💜

کار هَم دیگه علاقه ای ندارم . دوستـم هَم کلا گذاشت رفت . منشی جدید داریـم . دختر خوبیـه . اما شآید فقط هفته آینده برم مَن که برسم به سرِ حقوق ـَم تقریبـا . قرص هایی کِه میخورم همش خواب آور هستـن . خارش هم گرفتـم شآید واسِه اونِ . امیدوارم بتونم یِ کار بهتری پیـدا کنم . از آقاءِ خوشم نمیآد دیگه زیآد . کنترل گرِ . راحت نیستـم . کارمون هَم نشُد تا بهمـن میره تا بعد از عیـد . به مَن گفتـه بودن تـا بهمـَن !

واسه اُرتودنسی دنـدونـم پی گیری کردیـم . یِ جا میگه 4.500 یه جآ 5.500 کِ کلا نداریـم ! :))) اون 5.500 میگه باید 4 تا از دندونآیِ نازنیـنم رو بکشم کِه مَن نمیخوام . و کلا نظرش اینه که من فکم رو باید عمل کنم اما حرفشو قبول ندارم . شما دندون مـن رو اُکی کُن . من با فکم راحت ـَم !! اون یکی هنوز عکسآرو ندیده که نظر بـده . کلی برو و بیـا داشتیـم . اگه بخوان بکشـن کلا بی خیـال میشم . دندون ـآم همش سالم هستـن .

اون روز که ازم تعریف کرده بود خوب بود : بهش گفتم یعنی تو بیآی مَن سیم دارم زشت میشم کِ :( گفت نه خیـرم . تو همیشِه نمکی و مهربـونی! اینـو دیشب به داداشـم هَم میگفتـم ، ولی مَن اینقـدر مُشکلاتـم زیـاده قدرِ تورو نمیـدونـم وگرنـه تو خیلی با مَعرفتـی !  - خدا رو شکـر کِ فهمیـدی 😜❤️️❤️️  بهش چی گفتی ؟ خُلِ ؟  - خیلی وقـتِ میـدونَـم .نَ گفتـم ایـن تَنها کسیِ کِ هَمیشِه به یآدمـِه با مَعرفتـه ، ایـن همِه بآهآش بَد اخلاقی میکُنـم بازم هستـِش . واقعآ رفیق ِ !

یکی دو روز پیش یِ قرار هم داشتم . زیاد خوشم نیومَد . رفتیـم کافی شاپ . یِ گوشه دنج . آدمِ عجیب و ترسناکی بود !

14 دی 1396 ❤️️ راستی نگفتم ازش خواستگاری کردم ؟ غرورمُ گذاشتم کنار و گفتم من تو رو خیلی دوس دارم تو حاضری با مَن ازدواج کُنی ؟ تعجب کرده بود . حرفم کاملا جدی بود . گفت نمیشه و مِرسی از حسِ قشنگت و کلا برخوردش بَد نبود . میگفت بهت حس دارم اما نه واسِه ازدواج .. مثِ 1 دوست ، دوسِت دارم .. دوستِ خیلی مُهم و خوب .. !

   شهرزاد فصل 3 هَم رسیـد !

   همچنان زدن In rell :)

  • Setare

عکس

نظرات  (۲)

  • مسعود آورد
  • سلام
    خوبید؟
    بعد از مدتها اومدم تو وبلاگت و دیدم مثل خودم مشکل ارتودنسی داری
    من خیلی گشتم و نمونه کارهای دکترهای زیادی رو دیدم،یه دکتر خوب پیدا کردم به اسم گوگانی که آبادان ( شهر من ) و سعادت آباد تهران مطب داره و کارش خیلی خوبه و هیچ اعتقادی هم به کشیدن دندون نداره
    عکساش رو تو اینستا ببین و اگه تونستی حضوری یه سر پیشش برو،من خودم فردا میخام برم مطب آبادانش و نوبت بگیرم ( اینستا : drgogani )
    پاسخ:
    نَ من همون شیراز میتونم برم فقط :)
  • آقای سر به هوا ...
  • توام که تخته کردی رفتی ..
    پاسخ:
    بلاگفا بیشتر میرم .. کسی نبود اینجا !

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">