776 - کلاس نقاشی
اِمروز اولین روزِ کلاسِ نقاشی ـیم بود . یه کلاسِ دخترونه و راحَت .. وسایلآم رو از همونجا خریدم . حدود 41 توَمن شُد. عاشقِ تخته شاسیِ شُدم . 3 تا آورد گفت کدوم میخوای و مَن سریع گفتم این !
3 تا خانوم کنار مَن نشستن و گپ میزدن . از سکوت بهتره .. شلوغ پلوغ نبود . میگفتن عصرها خیلی وحشتناکه و شلوغ ! داداشِ مربی (استاد؟) اومد درِ آموزشگاه . میشناختمش. قبلن یه کابل داده بودم بهش . اصلن این آموزشگاه رو از اون شناختَم ! اون زمان کِ آموزشگاه نزدیکتر بود بهمون . یادمه برگ تبلیغ پخش میکرد . عوض شُده بود :) همون طور کِ حدس میزدم ، همون چیزی بود که ازش متنفرم . نقاشی از اجسام ! کوزه، لیوان، چرت و پرت های مختلف .. از بچگی بدم می اومد از این نقآشیآ ..
کلاسم یکشنبه هاست و سه شنبه ها، کوو تا برسیم به رنگ و آبرنگ و این چیـزا ! کارت هَم بهم دادن، قرار شُد 10 تا جسم بکشم و عکس هم بگیرم از خودِ جسم :| چندتاشو کشیدم .
+ 2 سال پیش این موقع ها چقَدر خوب بود بودَنت .. :)