778
دیشب مثِ همه شب هایِ گذشته گریه میکردم و همه چیز رو یادم می اومَد. آهنگ تو گوشم میگفت تو دوری و تنهاتَرم هَر شَب .. میگفت نشُد نشُد که بیام بازم به دیدنِ تو .. ! بهم گفت از فردا شب، یعنی امشب میام تلگرام .. خسته بودم . گفتم من بعدا یه چیزی واست پُست میکنم . مَن میرم، گریه، دلم برات تنگ ِ همیشه . دوسِت دارم مراقب ِ خودت باش .. بهم گفت مسخره نشو برو بخواب گفتم دوستیم باهَم !ولی گیر نده، شب بخیر .. درست میگفتم که : گیر نیس، وقتی همه جا بلاکم، وقتی منو یادت میره. وقتی حتی صداتو نمیتونم بشنوم :) و چیزی نگفت ...
قرص هام رو هَم میخورم. اما شاید فقط منو زنده نگه داشته ولی این زخم و این دردِ عمیق انگار ول نمیکنه :)
فردا جلسه سومِ کلاسمه (دوره مقدماتی) . اصلا لذت نمیبرم . شاید باید 2 ماه تحمل کنم . اگرم یاد نگرفتم خُب استعداد کشیدن اجسام رو لابد ندارم . طرح باشه بختر میکشم. من برای لذت و تقویت اومدم نمیخوام نقاشِ معروفی بشم. امیدوارم از اونایی نباشن کِ هِی بگن یاد نگرفتی و باز پولِ همون دوره رو بده ! فکر میکردم استعداد دارم اما الان میبینم خبری نیست :| مَن هیچوقت رو کشیدنِ اجسام تمرین نکردم .. !
+ دل تنگِ صداتَم .. روزهایی که زنگ میزدیم. میگفتیم و میخندیدم و من دلم میرفت واسه خنده هات، واسه صدات، واسه گریه نکن ها .. :)
- ۹۷/۰۵/۰۱