:)

روزمرگی ..

:)

روزمرگی ..

783

چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷، ۰۸:۵۸ ب.ظ

دوشنبه عصر بود نوبت دکترِ پوست داشتم. گفته بود دکتر 6:30 میاد. اما از 4 نوبت گیری میکنه ! وقتی رسیدم مطب شلوغ بود :| تازه زود رفته بودم .. خیلی خوشم میاد از دکترم. اخلاقش خوبه. سوال مپرسه، توضیح میده .. نگاه میکنه .. واسه 3 ماه دارو و کرم و .. نوشت . شب شُده بود . منتظرِ خطِ اتوبوس بودم. 2تا پسر معمولی بودن. یکیشون اشاره میداد. 3-4 بار بی محلی کردم . رفتم پیششون گفتم شما کار و زندگی ندارین ؟ :))) گفت شمارم رو وارد کُن. آشنایی بیشتر و .. میس زدم . نفهمیدم هول شُده بود یا لکنت داشت. اولین بارم بود تو خیابون با کسی شماره رد و بدل میکردم . امروز یکم پیام دادیم. با احترام و ... 8 سال ازم بزرگتره .. کلا موضوعِ خاصی نیست واسَم .. بعد .. 45 دقیقه طول کشید تا خط اومَد :| ساعت 10 شب رسیدم خونه !

تو این هفته زنگ زد اما عصبانی بود. بعدِ مدت ها صداشو شنیدم . شب ها پیام میده . یکمی حرف میزنیم. سعی میکنه سکوت نکنه .. دارم از دلم بیرونش میکنم. به بدی هاش فکر میکنم . به دروغاش، به بد قولی هاش. دکتر روانپزشکم یکی از داروهامو عوض کرد. اِس سیتالوپرام نوشت. وقتی وارد شُدم گفت انگار بهتری . منم گفتم اتفاقا اومدَم بگم حالم بدتره ! ظاهرم رو میدید .. رنگایِ شاد. رژ خوشرنگ، لاکِ قرمز . اما روحمو نمیدید .. هر دفعه حالِ مامانم رو میپرسه :)

خبر بد این که لیوانِ رئال مادریدی که بهش کادو داده بودم گفت شکسته و نداره دیگه .. اون تنها یادگاری از من بود ! خیلی ناراحت شُدم . میخواستم تا ابد یه دلیلی باشه که شاید منو یادش بیاد. بهش گفتم آدرس جدید بده . گفت اوکی اما خُب میشناسمش. حرفاش حساب کتاب نداره ..

کلا حوصله یِ آشنایی با آدمایِ جدید ندارم. وقتی اولش باید سن و مدرک و شهر و .. رو بگیم انگار خیلی مضحک به نظر میاد و دوس دارم همون موقع بگم بای !

  • Setare

نظرات  (۱)

حالتو میفهمم 
ولی این قرصهایی که ازشون حرف میزنی نابودت میکنه 
عمرت رو حالت رو ایندت رو زندگیت رو .. 
فکر نکنم یه ادم انقدر ارزش داشته باشه بخاطرش بخوای انقد با خودت بجنگی ! 
سخته اما باید تحمل کنی .. قرصها رو بذار کنار! 
دوست داشتی با هم حرف بزنیم ... این روزها باید خیلی بیشتر بهم کمک کنیم منظورم ما ادمهاست :)

پی نوشت: 
وبلاگتو از کامنتی که دو سال پیش برام گذاشته بودی پیدا کردم! 
کاملا اتفاقی :) 
پاسخ:
سلام ..
اتفاقا قرص ها بهم کمک کرد ..
وگرنه دوام نمیاوردم .. فکر نکنم قرص چیز بدی باشه !
یکی روحش مریضِ یکی جسمش .
مِرسی عزیزم .. ❤️️

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">