792 - پُست شد
اِمروز کلاس داشتیم .. صُبح یکم زودتر بلند شُدم. رفتم پیشخوان، قسمتِ پُست. 3تا چیزِ کوچیک واست پُست کردم .. فکر کنم 9 تومَنی شُد .. بعد رفتم کلاس. مستطیل هایِ زوجِ مکمل . سخت بود اما تقریبا تونستم .. یه دختره تو کلاسمون هس استاد میگفت حس میکنم یکم شبیهین . من یکم بهم برخورد رو خودم نیاوردم . چون حس کردم من از اون خوشگلترم :| آیا من خودشیفته ام ؟ :))
موقع برگشت مقوایِ آبرنگ خریدم اما مطمئن نیستم چیزی که میخواستم و بهم داد یا نَ ! نت بازی اش گرفته 2-3 روزه و هی قطع و وصل و کند میشه . داره عصبی ام میکنه . مثِ کشیدن ناخن رو تخته است ! اومدم خونه و ماگ واسش سفارش دادم . بین پرسپولیس و رئال شک داشتم . اما رئال رو فرستادم . این یکی 5 شنبه میرسه 15 تا 22 ! و اون یکی هم احتمالا باز پنج شنبه ! اینا کادو تولدت هستن تویِ آذر . اما خُب زود زود فرستادم چون مطمئن نبودم بعدا قبول کُنی و یا هنوز با هم صحبت کنیم . هنوز بلاکم و با خودم میگم خیلی بی معرفتی .. خیلی :)
چایی میخورم با Bykit .. شب شُده این ساعت ! چقدر پاییز یه جوریه، ته ِ دل ِ آدم خالی میشه .. نه مدرسه ای، نه دانشگاهی، نه یاری .. برعکس یارت هم رفته و رفته ..
شنبه عصر با روانپزشکم نوبت دارم . میخوام قرص هامو عوض کنه که اشتهام کم بشه ..
- ۹۷/۰۷/۰۳