795
با اینکه عصر زودتر از ساعتی که منشی گفته بود رفتم اما بازم بعد از 6:30 نوبتم شُد. خیلی دیر شُده بود. کلی نشستم. یه بچه کوچولو یا بهتره بگم نی نی اونجا بود. خانواده اش خوب نبودن اما خُب بچه بامزه بود. دندون نداشت و خوش خنده بود. نگام میکرد میخندید و منم صورتمو کج و کوله میکردم، میخندیدم . یه نیمچه میس بهش زدم . نگران بودم عصبانی بشه، یکم گذشت دیدم زنگ زد. سلام و احوالپرسی، عصبانی نبود! گفت دستت درد نکنه، خیلی خوب بود لیوانِ از قبلی هم بهتره . گفتم الکی نگیا .. گفت رفته پست، بسته رو گذاشته، بعدا شماره پیگیری رو میگیرم بهت میدم .. گفتم عصبانی که نشدی میس زدم ؟ گفت نه بابا، جایی ام کار دارم، میگفت فوتبال میبینه . گفت تو چرا فوتبال رو دنبال نمیکنی ؟ گفتم مطب دکترم .. و خدافظی کردیم .. انگار خوب بود باهام، تعجب کردم .. بامزه بود یکم سرگرمم میکرد .
رفتم تو، توضیح دادم میخوام قرص هام عوض کنِه و وزنم داره زیاد میشه و .. قرصی که باعث افزایش اشتها و وزن بود رو حذف کرد، جدید نوشت. باهام صحبت کرد، بهم میگفت دخترم ... خوابَم رو پرسید . پرسید چیکار میکنی ؟ گفتم کلاس نقاشی، گفتم از بچگی علاقه داشتم اما انگار زیاد تاثیر نداره تو روحیه ام ! گفت ذوق و انگیزت رو از دست دادی . گفت اگه اینجوری ادامه بدی ، فرسوده میشی، گفت بزرگتر که شدی بیماری هایِ بدتری میگیری .. مهم سالم بودنِ توء ِ ! میگفت باید تکلیف خودتو مشخص کنی باهاش .. میگفتم طاقتِ نبودنش هم ندارم . حس کردم دیگه نمیدونه چی بگه بهم ! حق داشت .. خودمَم نمیدونم تکلیفم چیه .. میدونست ما دخترها وقتی پسره میره با یکی دیگه چه فکرایی میکنیم .. الان کجاست ؟ با اونه ؟ چرا اونو ترجیح داده ؟ چیکار میکنن و .. راست میگفت .. داروهام کلا شد 3 تا ..
برگشتنه داروهام رو گرفتم . بیسکوییت و شیر کاکائو گرفتم واسه فردا صُبح کلاس .. صُبح زنگ بزنم دکتر پوستم وقت بگیرم، کاش عصرِ همون فردا بهم وقت بده! اوضاعم حادِ، پوستم جوری شُده که میترسم .. فکر کنم کارِ لایه بردارِ قویه ِ که میزنم . دیگه امشب هیچی نمیزنم ..
چلسی 1-1 لیورپول شُد و رئال 0-0 اتلکتیکو مآدرید تا الان .. کریس چقدر اشتباه کرد که رفت . میخواستم اسطوره رئال بشی ..
- ۹۷/۰۷/۰۷