[عنوان ندارد]
دوشنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۰، ۱۱:۵۰ ب.ظ
اتفاق ناجوری افتاد اونم این که مبلغ گوشیم شد
7700
قیافه بابام دیدنی بود البته نه برای من که قلبم درد می گیره
امروز مامانم با اون مغز خنگولیش
می گه هر کاری کرده باشه اینقدر نمیشه منم بهت
مشکوکم
این هیچی تازه می فرماید شب ها توی نت چیکار می کنی؟ من در کمال بی ادبی گفتم به تو چه فوضولی.... اینقده بهش برخورد !
با اون مغز متفکرش نمی دونم به چی فکر کرده....لابد با نت کاری کردم مبلغم شده اینقدر.....فکر کن....وای من آخر می میرم از
باهوشی
اینااااا
خب مال من از همه بیشتر شده ... متعجبن!!!!
قراربر این شده که برای قلبم بریم پیش
متخصص
.... ووووی بابام این 2-3 روز اینقده مهلبون شده !!!! خدا این قلب درد باشه تا این مهلبونی ها رو ببینم .
ولی زیاد می پرسه خوبی؟ انگار در مرز
سکته قلبی
هستم...!!!!!
چهارشنبه میریم
جشن
22 بهمن شرکت گاز...البته با مناسبتش کار نداریمااااا
دلم تنگولیده برای شیطونی و خرابکاری
.اما
افسوس
کنار خانواده و این حرفا ؟؟؟؟
وای کاش زودتر بشه 24 ام برم دانشگاه یکم از فکرای بیخود بیام بیرون... فکر کنم شیطونی کردن هم یادم رفته .
اینم اس ام اس
میثم
که با زحمت پاکش کردم :
عزیزم.توخیلی لطف داری بهم گلم.منم دوستت دارم زهراجان.توخیلی خوبی
- ۹۰/۱۱/۱۷