اسمش هآنی بود ک بهم پیام داد ، اینستامَسیج . تهرانی بود . چشاش رنگی ، سنش 27 یا بالاتـر بود . عکسش به نظرم می اومَد آدمِ ترسناکی باشهـ ! یادم نیست اوایل چطور گذشت .. از شبایی شروع شُد کِ من حالـم گرفته بود . میشه باشی ؟ میشه چیزی بگی ؟ از اونجا رفتیـم تلگرام . اوایل صحبت هآش sx طوری بود . قصـدش ، حرفاش .. میگفت خواستنی هَستی .. فهمید من اصَن از اینا نیستم .. اما به خودش میگفت گُرگ ! کم کم میگفت Sry .. جَو عوض شُد ، رفآفتی شُد .. کم کم فهمیدَم مَـزدا 3 داره .. گفتم مَن فقط 206 و مَـزدا 3 دوست دارم . سبک آهنگ هآش اصلا مثلِ مَن نیست . دهه 70 ای گوش نمیـده . فکر کنم عُمـران خونـده بود و جوری کِ نشون میـده ظاهرا زنـدگی مجـردی داره .. یِ سگ داره هاسکی ، چشم آبی ، اسمش z e u s .. درد و دل میکردیـم . من دلم میگرفـت ، یا اون دلش میگرفـت .. pm دادیـم ، گفتیـم ، خندیدیـم ، جُک فرستآدیم . استیکر ، لاو ، رفیقِ درست و حسابی . از شکست تو رابطه ـَم گفتم ، همیشه میگفت دوست ندارم ضَعیف باشی ، دوست ندارم خودتُ ببازی .. میدونی از این حرفا بدَم میآد .. با مَن راحت بـود ، میدونستم م.ش.ر.و.ب میخوره .. یا ممکنه شآید گاهی sx و اعتقادات دینی هَم نداره . کلا واسه خودش زندگی میکرد . کار و زنـدگی ..
هَر روز به هَم پیام میدیـم .. و دوست نداریم حالِ بد هم دیگه رو ببینیم .. عکس داداشش رو هَم دیدم اونم چشاش رنگی ، انگار چشاشون سگ داره .. اون 206 داره .. هانی ظاهرا قصـد داره بره انگلیس . مُصاحبه هم داره .. قرار شُد پاییـز بیاد شیـراز هَم منُ ببینه و هَم بگـرده .. قرارِ پیتـزا هَم گذاشتیم ، همینطور ارم .. میگه چیـزی اگه میخوای بگو واسَت میارم . خیلی چیزا پیش اومَد ، لاک ، عطـر ، .. یِ شب گفتـه بود اومدم شیراز واست یِ یادگاری خوشگل میارم کِ هیچوقـت فراموشم نکنی و ♥ .. قرار شد بریـم دوپس دوپس ، قـرار شُد آهنگ هایِ منُ بذاره ، با اینکه میدونم دوست نداره . حس میکنم اونم راضی ِ از این رابطه دوستانه ، از اونجایی کِ میگه تو همیشه دوستِ خوبِ مَنی یا ما همیشه با هَم دوست میمونیـم .. میگفت ما دوستیم با هَم ، دوستایِ خوب ، بهم کمک میکنیم ، درد و دل .. تو واقعا دخترِ خوبی هستی کِ تو این دوره زمونـه خیلی کمه ، میدوستم دوستم و ♥ ( مرسی از تعریف کردنآش ) :| میگفت لقبم alone wolf e . تو هَم alone jojo :))
- اگه بهت بگن من چطور دختری ـَم چی میگی ؟
- خُب خوش قلب ،خانم ،خُل ، دیوونه، مهربون، احساساتی ،نا امید ،دوست داشتنی چِش درشت
- اینا با مَنی :)))
دلم نمیاد نگم کِ اموجی مورد علاقش کدوم ـآست .. و . اَولی کِ اصلن نمادشه . چپ نگاه میکنه ، خَشمِ گُرگی .. زیاد بهم میگه خُل و چل ، جدیدن هَم بهش یاد دادم جایِ والا میگه والو :))
با تمامِ این صحبت هآ یکم هَم ترس دارم از اینکه بریم بگردیـم .. مَن هَر وقت منتظر اتفاقی میمونم یِ طوری میشه ، امیدوارم این، طبقِ حرفا و فکرامون پیش بره و یِ روز خوب بتونیم بسازیـم .
پی نوشت : امروز ظهر با " ع " رفتیم ارم .. ( یادآوری )
- ۳ نظر
- ۰۲ شهریور ۹۵ ، ۱۸:۳۴